#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یڪ عالم دگرگون حال شد
زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی ڪفن افتاده بود و پیڪرش پامال شد
دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترڪ در خیمه جا ماند و زبانش لال شد
ڪربلا تا شام ما با ڪرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد
سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد
#شاعر
#ڪـــــربلایـي_امـیݩ