ناله فاطمه بی امان می رسد
کربلا از سفر کاروان می رسد
این سفیه النجات است
روی ساحل فرات است
خاک غربت بلا خیز
منزل مخدرات است
عمل به قالو بلا شد
خیام عترت به پا شد
حرم به غم مبتلا شد
غریب مادر حسین جان
قلب این قافله محمل زینب است
قامت محرمان حائل زینب است
عمه غرق اضطراب است
فکر کودک رباب است
با خبر شده که اینجا
تشنگی و قحط آب است
نوای طفلان حزین است
که حرمله در کمین است
منا همین سرزمین است
غریب مادر حسین جان
این طرف میهمان بی پناه آمده
آن طرف میزبان با سپاه آمده
نیزه ها که روبه رویند
طالب سر و گلویند
عده ای به فکر قطع
دست و بازوی عمویند
یکی پی معجر آمد
یکی پی حنجر آمد
چه برقی از خنجر آمد
غریب مادر حسین جان
🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂🥀🍂