#شب_ششم_محرم
#حضرت_قاسم
#دامن_کشان_رفتی...
#بند_اول
افتادم از مرکب. تنم غرق خون شد٣
برگ و بر جسمم. اسیر خزون شد٣
شکسته پهلوی من مث مادر
عمو از خیمه سویم بیا دیگر
عمو جونم عمو جونم
پیکرم روی زمین. ببین له شده٢
چشم من تاره هوا. عمو مه شده٢
#بند_دوم
نیزه به پهلوم خورد. یه شمشیر به سینم٣
روی سرم دارم. سنان و میبینم٣
میذاره داغم رو، رو دلت آخر
شدم ارباً اربا چون علیاکبر
عمو جونم عمو جونم
قد و بالام و ببین. کشیده شدم٢
سن و سالی ندارم. خمیده شدم٢
#بند_سوم
دیدن که تنهایم. همه سر رسیدن٣
اینها چی نامردن. به خونم کشیدن٣
بیا که دارم میرم از این دنیا
دارم میرم پیش مادرم زهرا
عمو جونم عمو جونم
میرم از دنیا ولی. تو تنها میشی٢
بی کس و یار و حبیب. تو صحرا میشی٢