آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت 🍁مجلس_یزید . حاج محمود ژولیده . آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت حال در طشت طلا بوسه از او، چوب گرفت . سرِ بُبریده و آل علی و بزم شراب صحنه ای بود که صبر از دلِ ایوب گرفت . هر که فریاد کشید، از دو طرف سیلی خورد هر که افتاد زمین، هدیۀ سرکوب گرفت . خارجی خواندنشان تهمتِ عادی شده بود رفعِ تهمت ز لبِ قاریِ محبوب گرفت . با تمسخر،وسط آیۀ قرآنِ لبش ضربه ها بردهنش،دشمنِ مغضوب گرفت . «لَعُبَت هاشمُ وَالمُلک فَلا »را میخواند مستِ مِی، دورِ سرش جُرعۀ مشروب گرفت . اهلبیتِ پسرِ فاطمه را داد خطاب دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت . دور تا دورِ لبش را پُرِ خون دید رباب بوسه ای گریه کنان از لبِ مرطوب گرفت . سرخ مویی، به یتیمی، به کنیزی نگریست شعله بر جان و دلِ دختر محجوب گرفت . جشنشان را به عزا ساخت بدَل دخت حسین ناله ای کرد که مجلس، همه آشوب گرفت . خطبۀ نایبة الفاطمه غوغا میکرد کار، در دست، به این شیوۀ مطلوب گرفت . ز سخنرانی سجاد گِره ها وا شد بزم، شد بزمِ عزا، نالۀ یعقوب گرفت . به اَنابنُ الحَسنِینَش همه را رسوا کرد آنچه را خصمِ لعین معرکه با چوب گرفت . این رقیه است که حالا سرِ پنجه، به قیام ابتکار عمل از دشمن مغلوب گرفت . 🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃