کاش می شد یک گلدان آرامش،کنارِ پنجره ی هر خانه ای گذاشت! تک تک دیوارهای شهر را رنگهای تازه زد،دستی به سر و روی کهنگی ها کشید... کاش کوچه هامان پر می شد از عطرِ یاسِ رازقی،دلبرانگیِ شب بوهای سرمست و شکوهِ درختِ اقاقیا... و چشمهایمان سخت بد عادت می شد به این حجمِ رنگ و رایحه! کاش کسی هم پیدا می شد هر روز صبح و عصر،برای شادیِ جسم و روانِ آدمها ؛ کمی لبخند،کمی انرژی و حالِ خوش خیرات می کرد! کاش آدمِ اهلِ دلی نذر یک شاخه گلِ سرخ یا گلدانی گلِ شمعدانی،یک جلد کتابِ شعر یا قطعه ای موسیقی می کرد و سراغِ همه ی خانه ها می رفت! و باز هم ای کاش،دنیای نازنینمان خالی از این همه ای کاش ها بود!! عصرتووووون بخیر مهربووونا😘😘😘😘 https://eitaa.com/madaranee96