*روایت دوم: خانم دکتر!*
مشهد، پارک بانوان ملت.
در حال پخش کاربرگهای نقاشی بودیم، خانمی جلو آمد و سوالی در مورد نقاشی دختر سه سالهاش پرسید و بعد با چند سوال تربیتی صحبت را ادامه داد با ما. با اینکه در ظاهر شاید خیلی باهم فرق میکردیم، اما راحت ارتباط گرفت. راهنمایی در مورد دختر این خانم، راه دوستی را باز کرد. تازه شماره هم گرفت. موقعی که داشت شماره را ذخیره میکرد، نوشت خانم دکتر. گفتم: من دکتر نیستم!!! گفت: دکتر روانشناس هستید که! گفتم: عزیزم فقط یک مشاوره بود. گفت: اصلا من دوست دارم دکتر صدا بزنم. خانم کنار ما نشست. قرار بود علاوه بر نقاشی کاربرگها و درست کردن پرچمها، کارگاه قصهگویی هم برای مادران برگزار کنیم. صحبتها که تمام شد، به سوالات جواب دادم. خانمی که به من میگفت دکتر، جلو نشسته بود و با دقت به صحبتها گوش میداد. حالا نوبت زدن تیر آخر بود. تک تک پرسیدم که جمعه قصد رای دادن دارید یا نه؟ همه بله گفتند. به غیر از دوست همان خانمی که من را دکتر صدا میزد. از خود همان خانم پرسیدم رای میدید؟ گفت: بله خانم دکتر. به فلانی هم رای میدم. دوستِ خانم، نه گذاشت نه برداشت گفت: خاک برسرت! میخوای رای بدی؟! اگر رای بدی خودم میکشمت! خانم هم در جواب میگفت: رای میدم به تو ربطی نداره! این هم سهم ما از روشنگری در پارک.
گفتگوی مجازی با
*سرکار خانم اکرم یعقوبی*
با موضوع
*بیان تجارب مادرانه در تواصی به حق*
*روز چهارشنبه ۱۸ بهمن ماه ۱۴۰۲
ساعت ۱۵
در نرم افزار قرار*
https://gharar.ir/r/907b7574
#انتخابات
#الگوی_سوم_زن
#بر_مدار_مادر(س)
#رو_به_قله_در_مسیر
#مدارمادرانانقلابی *"مادرانه"*
* [وبگاه](
www.madaremadari.ir) | [بله](
ble.ir/madaremadary) | [ایتا](
eitaa.ir/madaremadary) *