صدف چشم من از داغ تو گوهر بارست چه کنم؟! کار علی بی تو به عالم، زارست اشتیاق تو مرا می‏کشد از خانه برون ور نه از خانه برون آمدنم، دشوارست موقع آمد و شد، فاطمه جان! می‏بینم دیده‏ ی زینب تو مات در و دیوارست به گواهی شب و، زمزمه‏ ی مرغ سحر اهل یثرب همه خوابند و، علی بیدارست روز در خانه، پرستار حسین و حسنم کمکم کن، که نگهداری شان دشوارست یاد آن روز که با زینب تو می‏گفتم... دخترم، گریه مکن، مادرتان بیمارست چاه داند که به من، عمر چه سان می‏گذرد قصه، کوتاه کنم ور نه سخن بسیارست بشنو از شاعر "ژولیده"، تو راز دل من صدف چشم من از داغ تو، گوهر بارست ژوليده نيشابوری *آدرس کانال👇👇:* https://zil.ink/maddahanesf ■ *مقدمتان گرامی* *💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠*