سلام(بخوانیدوارسال کنید): ذکر مصیبت خواندم و غم دور برداشت اشکم میان سوز و ماتم دور برداشت باخط به خط بیت الاحزان سوختم، بعد با آه شیخ عباس، آهم دور برداشت چیدند هیزم روی هیزم، بعد از آن دود با سرکشیِ شعله کم کم دور برداشت بین در و دیوار مادر ناله می زد وقتی که مسمارِ مصمّم دور برداشت قنفذ که دست مرتضی را بسته می دید تا اینکه فرصت شد فراهم، دور برداشت آن روز دور افتاد در دست غلاف و در قتلگاهی دشنه ای هم دور برداشت ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan تلگرام https://t.me/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯