شدم کبوتر صحنی که پر ز دانه بود کرم ز صاحب این صحن بی بهانه بود نه کودکانه بگویم به او نه پخته و قرص که گفتگوی من و شه کبوترانه بود به آسمان نروم ، من کبوتر جلدم پناهگاه من این بام و آستانه بود نمی برم سر خود را بر آستان دگر که داستان من و دوست عاشقانه بود ز جاه و مکنت و ثروت ز من مپرس ، اما مرا دلی است که بر عشق دوست خانه بود به بارگاه فقط آه دارم از خجلت به قصد اذن دخول اشک من روانه بود اگر ز خیره سری شد دلت سیاه بیا که بحر رحمت این شاه بی کرانه بود (قتیل) عشق رضایم، چه خوب عنوانی است مرا نشانی اگر هست،  این نشانه بود مقدمتان را به این کانال چندهزارنفری ■خوب ■پرمحتوا ■وارزشمندگرامی می داریم          ‌╔═💎💫═══╗ ➡️    www.mesf.ir/s          ╚═══💫💎═╝ ╭┅─────┅╮ 🌺 hشما هم مبلغ این کانال خوب باشید ╰┅─────┅╯ 💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠