سلام علیکم آقا!
مولای من!
میخواهم امروز با شما حرف بزنم، چرا که اعتقاد دارم "یَسْمَعونَ کَلامی"،
پس ای آقای مهربانیها! در آغاز سلام علیکم،
نه تنها از طرف من بلکه، "عَنْ جَمیعٍ الْمومنینَ وَ المُومِنات"،
چرا که میدانم "یَرُدَُون سْلامی".
یابنَ الصَّراطِ المُسْتَقیم!
امروز میخواهم عهدم را با شما تجدید کنم!
عهدی که بارها آن را شکستهام،
امّا ...
هربار به دنبال فرصتی بودهام که دوباره آن را تجدید کنم.
یابنَ البُدورِ المُنیرَه!
به من هم حق بدهید که گاهی شما را فراموش کنم،
چرا که "عَزیز عَلیَّ عَنْ اَرَی الخَلْقَ وَ لا تری"،
امّا با همهی وجودم اقرار میکنم که شما را دوست دارم!
یابنَ یس وَ الذَّاریات!
به من هم لیاقت بدهید در چنین روزی دستانم را بالا برم و
از خداوند بخواهم "عَجّلْ لَنا ظُهورَه"،
چرا که معتقدم، نَریه قریبا ...
یابنَ الاَنجمِ الزَّاهرَه!
هرچند گاهی دیگرانی که شما نمیپسندیدید را یاری نمودم،
دنبالشان رفتم و از آنها دفاع کردم،
امّا میخواهم که:
"اللّهمَ اجْعَلنی مِنْ انْصارِه و اعوانه وَ الذّابینَ عنه وَ المُستَشهَدینَ بین یدیه."
یابنَ النَبإ العَظیم!
هر چند گاهی زیباییهای دنیا چشمانم را خیره کرده است،
امّا
به من معرفت بدهید که بدانم که زیبایی شمایید و همواره بخواهم:
"اللّهمَ أرنّی الطَّلعةَ الرَّشیدَه".
امّا ای امام منتظَر!
از امروز و در تمامی لحظات و ساعتها تا پایان عمرم از شما
میخواهم عهد و بیعتی را که بر گردنم است را حفظ کنم،
عهدی که "لا اَحولَ عَنْها و لا اَزول اَبدا" ....
انشاءالله!