قلبی که فقط خانه ی دلجوی امیر است مجنون شده ی طره ی گیسوی امیر است آن قبله که عشّاق بر آن سجده گذارند نوری ست که در طاق دو ابروی امیر است پرواز دَرِ قلعه ی خیبر به همه گفت این ذره ای از قدرت بازوی امیر است در معرکه از کفر مسلمان بتراشد این ویژگیِ چشم هنر جوی امیر ست غربال کند هر سره از ناسره مولا این معجزه ی نعره ی یاهوی امیر است انگور نجف نخل رطب داد به میثم بر دار سرش روی دو زانوی امیر است در روز جزا سنجش اعمال خلائق وابسته به میزان ترازوی امیر است علی اصغر یزدی