خواب سحر عاشورا 1⃣ امام حسين عليه السلام و اصحاب ايشان، شب عاشورا نخوابيده به دعا و ذكر و نيايش و نماز و تلاوت قرآن مشغول بودند، 2⃣ هنگام سحر امام عليه السلام كمي خواب رفتند. آن گاه كه بيدار شدند، فرمودند: مي‌دانيد كه هم اكنون در خواب چه ديدم؟ گفتند: چه ديده اي اي پسر رسول خدا؟ 3⃣ فرمود: سگ‌هايي را مشاهده كردم كه بر من حمله مي‌كنند، در ميان آن‌ها سگي را ديدم كه بيشتر بر من حمله ور وبه پيسي مبتلابود. من گمان دارم آن كس از اين جماعت كه عهده دار كشتن من شود، مردي است كه به پيسي مبتلا مي‌باشد. 4⃣ آن گاه فرمود: جدم رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم را در خواب ديدم كه با گروهي از اصحاب خود همراه بود و آن حضرت به من فرمود: اي فرزندم! تو شهيد آل محمد خواهي بود. 5⃣ اهل آسمان‌ها و كرّوبيان به سبب تو بشارت داده شده اند و تو افطار را شب هنگام نزد ما خواهي بود. پس شتاب كن و تأخير مينداز. ملكي را مي‌بينم كه از آسمان فرود آمده تا خون تو را در شيشه اي سبز رنگ قرار دهد. 📚 (مقتل الحسين خوارزمي: ۲۵۲/۱).