صداشون میزنیم اُمحسن...
خودش تعریف میکرد میگفت: خواب دیدم که
شما از خونم رفتید تو خواب خیلی ناراحت شدم و گریه کردم،وقتی یهو از خواب پریدم
و شمارو تو خونه دیدم انگار دنیا رو بهم داده باشن....انقدر خوشحال شدم...
فقط در یک کلمه میشه گفت:حبیبی❤️
#سفرنامهاربعین
@maevaa_ir