🏴اسامی : ۲۰) جون 🥀 غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشهدا(ع) اذن میدان طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد. ولی او با اصرار می خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر جدا نشود و گفت: به خدا قسم از شما دور نمی ‌شوم تا این ‌که خون سیاه خویش را با خون پاک شما درآمیزم! امام اجازه داد.. پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین او رساند و چنین دعا کرد : «خدایا صورتش را سفید گردان؛ بوی او را پاکیزه و خوشبو گردان؛ او را با محمد(ص)محشور کن و میان او و خاندان پیامبر آشنایی برقرار ساز.» امام باقر(ع)از پدرش امام زین‌ العابدین(ع) نقل می ‌کند که پس از گذشت ده روز از شهادت جون، بدن او بوی مشک می‌ داد.  🏴@mafahimm