الإمامُ عليٌّ عليه السلام : حُبُّ الدنيا رأسُ الفِتَنِ و أصلُ المِحَنِ
اگر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فرمودند: «ان الدنیا و الآخره عدو ان متفاوتان و سبیلان مختلفان فمن احب الدنیا و تولاها ابغض الآخره و عاداها و هما بمنزله المشرق و المغرب و ماش بینهما کلما قرب من واحد بعد من الآخر و هما بعد ضرتان؛ دنیا و آخرت را به مشرق و مغرب مَثَل میزند که انسان به هر کدام از آنها نزدیک شود از دیگری به همان نسبت دور میگردد، و یا آن دو را همانند دو زن (هوو) میداند که شوهرشان به هر یک از آنها که محبّت بیشتری پیدا کند بههمان نسبت از محبّت دیگری کاسته میشود، و یا آن دو را همانند دو دشمن متخالف و دو را متقابل میداند؛ معلوم میگردد که مقصود از دنیا یعنی چیزی که ضدّ آخرت بوده، و در مقابل خدا و دستورات اوست.»
و یا «مثل الدنیا کمثل الحیه لین مسها والسم الناقع فی جوفها یهوی الیها الغرالجاهل و یحذرها ذواللّب العاقل؛ اگر در جای دیگر دنیا را همانند ماری خوش خط و خال دانسته که ظاهری زیبا و نرم دارد ولی سمّکشنده در درون او مخفی است.»
و یا در کلام دیگرش میفرماید: «والله لدنیاکم هذه اهون فی عینی من عراق خنزیر فی ید مجذوم؛ دنیای شما در نظر من پستتر از استخوان خوکی است که در دست انسانی مبتلا به مرض جذام باشد.»
و یا در کلام دیگرش میفرماید: طلب الجمع بین الدنیا والآخره من خداع النفس؛ دنیا و آخرت قابل جمع نیستند.»
و یا آنکه قرآن کریم به مردم هشدار میدهد که مواظب باشید دنیا شما را نفریبد و از خدا جدا نکند: «یا ایها الانسان ان وعده الله حق فلا تغرنکم الحیوه الدنیا و لا یغرنکم بالله الغرور.»
و در جای دیگر میفرماید: دنیا بازیچهای بیش نیست به آن دل نبندید، چنانکه فرمود: «و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب.»
و خلاصه همه مذمّتها و سرزنشها مربوط به دنیای منهای دین و خداست، وگرنه این چنین نیست که اهل آخرت از مواهب دنیا بهره نگیرند و یا کلاً از آن اعراض نمایند بلکه آن رادر حدّ ضرورت و به عنوان یک وسیله و نردبان ترقّی و تعالی میپذیرند ولی همّتشان رادر تحصیل آن قرار نمیدهند زیرا میدانند که دنیا برای خود آفریده نشده است بلکه مقدمه و مزرعهای برای آخرت و حیات جاوید است چنانکه علی (علیهالسّلام) فرمود: «الدنیا خلقت لغیرها و لم تخلق لنفسها.»
لذا در هنگام معارضه با آخرت دست از آن شسته و آن را فدای آخرت میکنند و این نشانه دلبستهنبودن به آن است.