ما این روزها به روایت شخصیت اجتماعی امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب علیهما السلام بیش از هر زمان دیگر نیاز داریم.
به روزرسانی فهم ما از الگوهای دینی جزء اوجب واجبات است.
چرا که در تغییر روزگار جنبههایی از شخصیت الگوها مورد نیاز است که پیش از این مورد توجه نبوده است.
ما در زمان پهلوی که طاغوت غلبه داشت، برخی شیوههای زندگی بزرگان را مرور کردهایم تا سنت و سیره عملی را یافته باشیم و طبق برنامه دین زندگی کرده باشیم.
اما در زمانه حال و دوران انقلاب اسلامی چطور؟!
در عصری که حکومت به دست مردم، به نام مردم و برای مردم شکل یافته چطور؟!
آیا زندگی اهل بیت و پیامبران و برگزیدگان تاریخ را از این منظر که آنان در شرایط گشایشهای اجتماعی و فرصتهای نقشآفرینی چه میکردند نیز بررسی کردهایم؟!
اگر به دنبال رهایی از استبداد سر، به رفتاری فعال در حوزه اجتماعی نرسیم، دچار استبداد بدنه خواهیم شد که بسیار عمیقتر و مخربتر از استیداد سر است.
زمانی که فساد استبداد در بدنه پراکنده شود و به انتقام از دوران سیاه دیکتاتوری، عدهای در پی سهم استبداد خویش در جامعه باشند، به تدریج هرج و مرج جامعه را فراخواهد گرفت و تمنا برای نظامی مستبد و غالب بالا خواهد گرفت.
هم اکنون نیز زمزمههایی از گوشه و کنار به گوش میرسد که در تلاش برای اقناع جمعی نسبت به غلبه استکبار از هیچ فرصتی فروگذار نمیکند.
استبداد بدنه بسیار سختتر از استبداد سر درمان و جبران میگردد. ناگهان با میلیونها نفر خرده مستبد روبرو هستی که همگی در یک توافق مرگآفرین تمام روزنههای آزادی را اعدام میکنند و یک زندگی توافقی بر مبنای استبداد کور را طراحی مینمایند.
انسانهای ضعیف پس از گشایشهای بزرگ در پوستین انسان مستضعف قوی درمیآیند و داعیهدار آزادی پس از استبداد میشوند. اما در عمل امکان عالی آزادی شایسته انسانهای قویبنیاد است.
آدمهای ضعیف در مواجهه با آزادی چون کودکی هستند که شمشیر تیز و بران به دست گرفته و بدون مهار به هر سو که سنگینی شمشیر امان میدهد، میچرخاند و خوشحال است که وسیلهای براق و بران در دست دارد که همه را میترساند و میراند و راه میگشاید.
آدم های ضعیف استبداد سر را به استبداد بدنه تبدیل میکنند و هیچ گاه به مسیر تعادل بازنمیگردند.
پرداختن به شخصیت استوار و قویبنیاد پیامبر اکرم و امیر المؤمنین و صدیقه طاهره و اولاد معصومش و همچنین پرداخت شخصیت پیامبران و برگزیدگان تاریخ بشر در دوران فراغت فعالیت اجتماعی از این نظر بسیار پر اهمیت است که مانع غلبه استبداد بدنه به عنوان فسادی گسترده و غیر قابل مهار در جامعه میگردد.
درباره استبداد بدنه بیش از این باید اندیشید.