معلم و امتحان نهایی معلم بعداز پایان امتحان رو کرد به بچه ها گفت بچه های عزیزم ورقه های امتحان رو باخودتون ببرید منزل تصحیح کنید و بعداز غلط گیری وتصحیح کردن‌ به آن نمره بدید! فردا با خود به مدرسه بیارید تا من نگاه کنم. فردا همه بچه ها با ورقه های تصحیح شده به مدرسه آمدند وهرکس ورقه خودش را تحویل آقای معلم داد، معلم مهربان تمام ورقه ها را بخوبی نگاه کرد با روی خوش نگاهی به بچه ها کرد و گفت، آفرین...! تمام بچه های عزیز بیست شدند! بجز یک نفر.. بله، آن یک نفر من بودم! هنگام تصحیح امتحانم چهار غلط داشتم، با در نظر گرفتن چهار غلط بیشتر از ۱۶ حق من نبود. از همان روز از روی غلط هایم چندین بار نوشتم تا خوب در ذهنم بماند. زمان امتحان بعدی رسید! بازهم معلم مهربان به بچه‌ها فرمود، بچه‌های عزیزم ورقه ها را در کیف مدرسه خود بگذارید با خود ببرید منزل بعداز تصحیح فردا با خود به مدرسه بیارید. فردا بچه ها با در دست داشتن ورقه های امتحان به مدرسه آمدند و آن را تحویل معلم دادند. متاسفانه باز هم همان وضعیت قبل تکرار شد. همه نمره بیست گرفتند بجز من که ۱۸ شده بودم. من چاره ای نداشتم جزاینکه تلاش بیشتری کنم تا عقب ماندگی‌هایم جبران شود...! این وضع بارها و بارها تکرار شد...! تا یک روز بعداز پایان امتحان، آقا معلم رو کرد به یکی از بچه ها وگفت، شما.... بله...!شما پسرم...! لطف کن تمام ورقه های امتحان را جمع کن بیار پیش من، این بار می‌خواهم خودم امتحانات را تصحیح کنم....! تمام بچه ها به یک دیگر نگاه میکردند اما کسی حرفی نمی‌زند...! فردای آن روز معلم مهربان تمام ورقه ها را بخوبی و با دقت تصحیح کرده وباخود به کلاس آورده بود. یکی یکی اسم بچه ها را صدا میزد و نمره امتحانش را اعلام میکرد. بلا استثنا تمام آن کسانی که از امتحانات قبلی بیست میشدند، اینبار نمره‌ای بیشتر از ۱۰ الی ۱۵ نداشتند! تنها کسی که در آن کلاس نمره بیست گرفت من بودم...! آنجا متوجه شدم کسی از امتحانش بیست نمی‌شده، اما خودش،به خودش بیست میدهد!... وچون فکر میکردند حق آن نمره بیست است لذا کسی پی اصلاح غلط خودش و اصلاح آن نبود. همه غلط ها را پاک میکردند و کلمه صحیح را می‌نوشتند. به همین دلیل هیچکدام در امتحانات نهایی نمره قبولی(بیست) را نگرفتند...! بیاییم ورقه های امتحان مان را خودمان تا فرصت داریم درست تصحیح کنیم، غلط هایش را پیدا کنیم و در رفع اشکالات آن تلاش کنیم. به حساب خود برسیم، قبل از آنکه به حساب مان برسند. @mahale114