.
یادداشتهای شبانه
پدر_پسری 4⃣
سلام پسرم شب بخیر 🌺
ببخشید امشب دیر برات می نویسم آخه با دوستام در لبنان تماس گرفتم از سر شب تا حالا پیگیر بودیم برای زینب کوچولو و خانواده اش ی جای گرم ولو موقت پیدا کنیم❗️
الحمدلله بالاخره پیدا شد. ی اتاق تو ی هتل برای ۱۰ روز براشون اجاره کردیم.
زینب از شیعیان آواره سوریه است که دیشب تو هرمل لبنان به دنیا آمد.
خانواده ۵ نفرشون که حالا با تولد زینب ۶ نفره شد تو ی خرابه وحشتناک زندگی می کنن.
دورشون با دو تا پتو دیوار کشیدن و هیچ وسیله گرمایشی ندارن. مادر و پدر و ی خواهر و دو تا داداش کوچولوی زینب الان بیش از ۲۵ روزه در این شرایط زندگی می کنن.
امیرحسین جان!
اینا رو برای هرکسی نمی تونم بگم. اما برای تو که میتونم بگم. الآن در هرمل ( منطقه سرد و برفی شمال لبنان ) حدود ۴۰۰۰ نفر مثل مادر زینب داریم.
یا باردارن و یا تازه وضع حمل کردن. به جون عزیزت اگه بچه های جهادی دیشب به داد زینب نمی رسیدن، این بچه شیعه و مادرش مرده بودن. آن وقت من نمی دونم خانم چادریا و آقا روضه ایایی که تو چنین شرایطی به فکر سیسمونی های میلیونی و اتاق نوزاد چند ده میلیونی هستن چه جوری اسم خودشونو انسان میذارن❓
یادش بخیر ! عزیزم چقدر برای این مردم مظلوم و ملت غریب غزه حرص خوردی.
چقدر غیرتی می شدی وقتی می دیدی عده ای مومن نما و جلسه ختم انعام ترک نشده ها به راحتی برای تجملاتشون میلیونی خرج می کنن.
راستی بابا پریروز ی دختر بچه کوچولو به نام زهرا در غزه فقط بخاطر سرما یخ زد و جان داد❗️
ببخشید امشب دیر آمدم سراغت. تا الآن پیگیر بانی و جا و... برای زینب کوچولو بودم. همونی که خودشو خانواده اش فقط به حرمت عشق و ارادت به حضرت زینب (سلام الله علیها) آواره شده اند.
او متولد آوارگی شد. دعا کن ما انسان بمیریم.
شب بخیر پسر عزیزم
🆔
https://eitaa.com/mahdavi_arfae/21371