دل شود غـرق عزا در روز پایانِ صفر
قاصـدک آرد ز داغ هشتـمین مولا خبر
مرغ دل پر میزند سـوی خراسان رضا«ع»
تا سوگواری کند در سـوگ آن والا گهر
کفتران صحن او سرها بزیر و در سـکوت
طبل ها، نقاره هـا،خامـوش اندر رهگذر
شهر مشـهد مي نماید بر تنش،رخت عزا
هیأتی ها جملگی روسوی مشـهد در سفر
روز پایان صفر در طـوس غوغایی بود
زهر مامون لعین بر پیـکری کرده اثر
در بین هجرۀ در بسـته می نالد رضا «ع»
روی خاک افتاده آید از دهان خون جگر
یاد کوچه،مـادرش زهرا «س» بخاطر آورد
یاد مادر بیشتر بر جـان مولا زد شرر
در غریبـی ناله زد اینـک کجایی ای جواد
رس بـه فریاد پدر حـالا کـه باشم محتضر
از مدینه آمد و بابا در آغـوشش گرفت
دید عالم امتزاجـی بین خورشید وقمر
رازها بر جانشینش گفـت مولامان رضا
مرغ روحـش سوی عـرش کبریا بگشود پر
کربلا اکبر شهید و بود بابا شـاهدش
طوس جـان بسپرد بابا روی زانوی پسر
💚↝•|
@mahdaviat_haqiqi