🌷«حاج علی زاهدی دو روز قبل از شهادتش گفت: احمد! نکند شهید نشویم؟»
✍گزارشی از دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت ۲۴ هزار شهید استان اصفهان با رهبر انقلاب اسلامی
🔹️«ولی آقای بابایی اصفهانی نبود»! رهبر انقلاب با اوّلین جمله، کمی جوّ جلسه را عوض میکنند. بعضیها که حواسشان به صحبتهای رئیس کنگره نبود ــ که قبل از آقا چند دقیقهای از فرایند برگزاری کنگره گزارش داد و لابهلای شهدای شاخص استان هم، یا بهسهو یا بهعمد، نامی از شهید عبّاس بابایی برد ــ ناگهان گوششان تیز میشود که چه شده و منظور آقا چیست؛ بعضیها هم که مثل من متوجّه ضمیر جملهی آقا میشوند، لبخند میزنند. رئیس کنگرهی شهدای اصفهان با زیرکی به پاس دوره خدمت شهید عباس بابایی در اصفهان و فرماندهی او بر پایگاه هشتم شکاری این شهر که پایگاه مادر ناوگان اف-۱۴های نیروی هوایی محسوب میشود او را در زمرهی اصفهانیها محسوب کرده بود که از دید آقا پنهان نماند....
🔹️لابهلای همین تذکّرهاست که جملهی عجیب سردار احمدرضا رادان به ذهنم میآید که داشت آخرین دیدارش با سردار حاج علی (محمدرضا) زاهدی ۴۸ ساعت قبل از شهادتش را روایت میکرد: «بعد از سه ساعتی که با هم بودیم، موقع رفتن، برگشت و گفت احمد! نکند شهید نشویم؟» به این فکر میکنم که حقاً و انصافاً درآوردن این فضا و سکانس و میزانسن، در هر قالب فرهنگی و هنری، کار هر کسی نیست.
🔹️به تصویر کشیدن این واقعیّتها همانقدر که تعهد میخواهد همانقدر هم ظرافت میخواهد و هنر؛ ظرافتی که واقعیّت را قربانی نکند و آن را همانگونه که هست نشان دهد، بدون کم و زیاد و بدون اعوجاج. در این واقعیّت، همانقدر که حسرت ۴۸ ساعت قبل از شهادت حاج علی زاهدی که «نکند شهید نشویم؟» بخشی از تصویر ایران است، همانقدر هم عصبانیّت شهید همّتِ در حال انفجار و عتابوخطاباش با یکی از فرماندهان و قطع کردن بدون خداحافظیِ گوشی بعد از گفتنِ «شما یک مشت بچّه جنگ را به بازی گرفتهاید؛ مگر جنگ مسخرهی شما است؟» بخشی از تصویر است؛ حتّی زرنگی امامجمعه و رئیس کنگره که نام شهید بابایی را به نام فهرست شهدای اصفهان الصاق میکند هم بخشی از این تصویر است و حتی مزاح آقا که «ولی آقای بابایی اصفهانی نبود»!
🔍متن کامل روایت را از اینجا بخوانید👇
khl.ink/f/58427