🔰 ما را چه نیاز به شفقت روشنفکری
داود مهدوی زادگان
سال گذشته همزمان با بازگشایی دانشگاه ها خبر دار شدم که دانشگاه آزاد اسلامی یکی از اساتید خود را بخاطر پاره ای دیدگاه های نظری اخراج کرده است. همان موقع، طی توییتی نسبت به این اقدام دانشگاه اعتراض کردم. چون معتقد بودم که اگر بنا بر اخراج است، باید اساتید دگر اندیشی را اخراج کنند که مواضع تندتری دارند. البته روحانیون دیگری هم بودند که مانند من چنین موضع گیری کردند.
خوشبختانه دانشگاه آزاد اسلامی خیلی زود اقدامش را اصلاح کرد. بنده هم بلافاصله از این اقدام ریاست دانشگاه آزاد اسلامی تشکر و قدردانی کردم.
اما نکته اینجاست که من به عنوان یک روحانی و تحصیلکرده حوزوی وظیفه خود دانستم که از حقوق یک دگر اندیش دانشگاهی دفاع کنم. گرچه با او هم عقیده نیستم و نگاه انتقادی با او دارم؛ لکن این امر موجب نمی شود که اگر به ناحق از حقی محروم شود، مدافع او نباشم. چنین رفتاری از حوزویان دور از انتظار نیست. اما آیا انتظار چنین رفتاری را از قشر روشنفکر و دگر اندیش هم باید داشت یا خیر؟
عقل سلیم در پاسخ به این پرسش، هیچ فرقی میان دگر اندیشان و روحانیان نمی گذارد. از روشنفکر همان انتظار را دارد که از روحانیت دارد. بلکه از دگر اندیشان بیشتر انتظار می رود. چون آنان خیلی دعوی آزاد اندیشی و حقوق بشری دارند. اما متاسفانه اینان نه در دوره پیش از انقلاب و نه اکنون، به این انتظار معقول پاسخ مثبت ندادند.
این روزها که اغتشاشگران و داعشیان سبعانه روحانیت را مورد تهاجم و ترور فیزیکی خود قرار می دهند، متاسفانه از ناحیه دگر اندیشان هیچگونه عکس العمل اعتراضی دیده نمی شود. مساله امروز بالاتر از نفی معاش است. مساله نفی وجودی است و نه نفی معیشتی. آیا نباید جماعت روشنفکری بخاطر اینگونه ددمنشی ها علیه رقیب فکری خود اعتراض کند؟ چرا لا اقل همان یک استاد اعتراض نمی کند؟ اگر اینان چنین باور مطلقی ندارند، چرا ریاکارانه از حقوق بشر و آزادی اندیشه دم می زنند. صریحاً بگویند که آزادی اندیشه و حقوق بشر را برای قشر مدرن خواه می خواهند و بس. اگر هم باور مطلقی دارند، از چه می ترسند، از اینکه غائله فتنه به نفع روحانیت ختم شود، می ترسند؟!
البته روحانیت در مصاف با توحش آشوب طلبان هیچ نیازی به دلسوزی و ترحم روشنفکری ندارد. حوزویان تا وقتی در مسیر حق استوار بمانند، احد الحسنیین نصیب شان خواهد شد. وقتی یکی از همین تقی زاده های جدید نسبت به شهادت شیخ فضل الله نوری می گوید که " اگر او را اعدام نمی کردند، بهتر بود "؛ دیگر چه انتظاری دارید که قلب شان از این توحش به درد آید و تا مغز استخوان بسوزد.
مردم هم هیچ نیازی به ترحم و دلسوزی روشنفکران ندارند. چون مردم آنان را در همه سختی های دوران بعد انقلاب خیلی خوب شناختند و هیچگاه دل به ترحم و شفقت روشنفکران وطنی نبسته اند.
باری، روشنفکری در ایران با حضور روحانیت در جامعه و سیاست است که مورد توجه قرار می گیرد. اگر این حضور معنوی سیاسی روحانیت نباشد، برای گپ های روشنفکری جایی بالاتر از کافه نادری نصیب دگر اندیشان نخواهد شد. البته اگر این هم نصیب شان شود. چون درک اغتشاشگران از کافه چیزی بیشتر از کاباره و میخانه نیست.
13 آبان 1401
@mahdavizadegan