‌ شرح بدیهیات، آدم را دچارِ شَرمِ نیابتی می‌کند، ولی گاهی لا بدّ منه و لا مناص. لذا طلبه‌ای که به درس و بحث‌اش أهمیت می‌دهد و در نمازها به واجبات‌اش إکتفاء می‌کند، قطعاً نزدِ خدا محبوب‌تر است از طلبه‌ی نمازِشب‌خوان‌ای که أهمیتِ کمتری به درس و بحث می‌دهد. جایی که طلبه در آن ساکن است، حوزه‌ی «علمیه» و یا مدرسه‌ی «علوم» دینی نامیده می‌شود؛ ماهیت‌اش با دانش گره خورده است. بله، أخلاق و معنویات نیز از لوازمِ او است، چون آنجا مدرسه‌ی علومِ «دینی» است و دانش‌آموزان‌اش باید متدیّن و متخلّق به أخلاقِ دین باشند. أما این برتری و أهمیتِ إهتمام به درس و بحث، زمان‌ای واضح‌تر می‌شود که خودش از مصادیقِ «أخلاقِ دینی» باشد؛ واضح است که دانش‌اندوزی و مطالعه و درس و بحث و کارهای علمی، جزوِ واجباتِ شرعیِ طلبه هستند. پس طلبه‌ای که درس نمی‌خوانَد مثلِ طلبه‌ای است که نماز نمی‌خوانَد. ولی این بدیهی به‌قدری مغفول مانده است که ما از شنیدن و خواندنِ «طلبه‌ی بی‌نماز» خیلی ناراحت و مشمئز می‌شویم، ولی وقتی «طلبه‌ای که چندان به درس أهمیت نمی‌دهد» را می‌شنویم بعید نیست بپرسیم «تقوا و دیانت‌اش چطور است؟»، که گویا دیانت برای یک طلبه بدونِ درس‌خواندن نیز ممکن است به‌دست بیاید. ‌