،،،، دکتر رضا داوری‌اردکانی: فلاسفه بهتر است در متن سیاست و عمل سیاسی دخالت نکنند. فیلسوف وقتی به‌طور مستقیم در عمل سیاست دخالت می‌کند، جایگاه خود را گم می‌کند. ،،،، اما همین فیلسوف در انتخابات، بیانیه‌ی سیاسی می‌نگارد و با ادبیات ایدئولوژیک، حتی میان گزینه‌اش و بقای ایران، تلازم می‌سازد. 🖇 افزوده: تفلسف، با فلسفه‌خوانی و ادّعای فلسفی به دست نمی‌آید، بلکه باید ذهن، آنچنان پرورده و منطقی و دلیل‌اندیش باشد که وجود آدمی را به تصرّف خود درآورد.‌ اتوریته‌ی تصنّعیِ آدم‌های بزرگ، مجال اندیشیدن نمی‌دهد، وگرنه می‌توان در متن عمل آنها، تناقض‌های فراوان یافت و باور کرد که صفحات زندگی‌شان با صفحات کتاب‌های‌شان، تفاوت‌های تناقض‌آلود دارد. دوره‌ای و اقتضائی‌اند؛ بر مدار علّت و انگیزه می‌چرخند؛ از صراحت و وضوح می‌گریزند؛ چندپاره و تکه‌تکه‌اند؛ با حقیقت، معامله‌ی نافلسفی می‌کنند؛ و ... . فلسفه‌ای که پس از چندین دهه تأمّل و در نهایتِ خویش و در متن تاریخِ انقلابی، ما را به سوی نظریۀ توسعه سوق بدهد، ریشه در تجدّد دارد و نه تفکّر. مدار انقیاد کجا و عقلِ نقاد کجا؟! باید جرأت تفکّر مستقل و انتقادی داشت. نباید عقل را به زنجیر تعصّب کشید و حقیقت را به مصلحت فروخت. مواجهه و نقادی، آغاز تفکّر است و تضارب آراء و عقول، سنگ‌بنای معرفت راستین. باید از سد بزرگانی که در افق‌های کوچک زیسته‌اند و سلایق خود را به سنّت‌های رسمی و رسانه‌ای تبدیل کرده‌اند، قاطعانه عبور کرد. آنان که می‌اندیشند، در رویارویی‌ها بیشتر می‌شکفند. https://virasty.com/Mehdi_jamshidi/1739770273448687756