جامعه متعادل | مهدی تکلّو
هیأت در اصل نهادی زنانه است. چرا که همان چیزی که ساختار وجودی زن را سامان می‌دهد، ستون خیمه هیأت نیز است. زن با نوعی قدرت عاطفی، روحی و معنوی حیات خویش، پیرامون و ساحت ولایت اجتماعی را سامان می‌دهد. هیأت نیز بی‌شک و بی‌تردید سرچشمه‌ی جوشان نیروی «حب» و «ولا» است. دین و به طور خاص تشیع، حرکت تاریخی اجتماعی انسان را با نیروی «حب‌ها و بغض‌ها» راهبری می‌کند و بی‌تردید و هر‌آینه سرچشمه و منبع تغذیه‌ی این حب و بغض‌ها در پایگاه تشیع نهاد هیأت است. هیات را نه تنها جغرافیایی برای اتصال حبی افراد منفرد به امام، بلکه باید آن را شبکه‌ی روابط حبی میان یکدیگر و با قبله‌گاه امام دانست. لذا آنچه که در هیأت ها اتفاق می‌افتد شبکه‌سازی ولایی بین مومنین با مرکزیت امام است. حالا زن چه کار می‌کند؟ او هم دارد با تنظیم‌گری عواطف، انگیزش‌ها، اراده‌ها و افق‌ها همین ماموریت تاریخی اجتماعی را در زندگی انسان پیگیری می‌کند. لذا من بی‌درنگ نهاد هیات را جلوه‌ی نهادمندشده‌ی زنانگی می‌دانم و به اعتقاد من، زن و هیات با دال مرکزی مشترک‌شان کاملاً بر هم منطبق میشوند. در این لحظه‌ی شگرف است که فن‌آوری اجتماعی «روضه‌ی خانگی» خلق می‌شود. و به دلیل این که گفتمان دینی (انقلاب اسلامی) زن را در مرکزیت و ثقل خانه و خانواده می‌نشاند، روضه‌ی خانگی تجلی بیشترین اتصال نهاد هیات و نهاد زنانگی و مدیریت زنانه است. هیات یکی از طبیعی‌ترین و اصلی‌ترین نهادهای اجتماعی پایه است که زنان برخلاف طبع جامعه‌ی بازار، اخلاق و طبیعت زنانه‌ی خود را انکار کنند و راه شکوفایی آن را ببندند. این درهم‌تنیدگی و تناسب نهاد هیات و نهاد زنانگی نه تنها از حیث فلسفی و انسان‌شناختی بلکه از منظر تاریخی نیز قابل توضیح است. هم به لحاظ تاریخی هیات و روضه قابل انتساب است به حضرت زهرا (س) و مراسم نمادین و سیاسی عزاداری ایشان بر قبر جناب حمزه (ع) و هم این ادعا از منظر فلسفه‌ی تاریخ بی‌راه نیست که ما امروز، در روضه‌ها و هیات‌ها با تمامی نرم‌افزاری که تا کنون برساخته‌ایم در جهان معنایی حضرت زینب (س) و روایت ایشان از کربلا و پساکربلا قرار داریم. با تکیه بر نقاط ثقل هویت زن و ماموریت تاریخی و آثار حضور اجتماعی او بر اساس گفتمان دینی (انقلاب اسلامی)، این ادعا وجهی قابل اعتنا دارد که بگوئیم حضور حضرت زینب (س)، دیگر زنان و دختران در کربلا با همین هدف گره می‌خورد که هویت معرفتی - محبتی جریان هدایت با تنظیم‌گری و راهبری زنانه نیرومند مانده و توسعه یابد و به نسل‌های بعد منتقل شود. لذا ما در جهان روایی و معنایی حضرت زینب (س) و به غالباً به میانجی ایشان به اباعبدالله (ع) اتصال می‌یابیم. تنها باید تلاش کنیم این اصالت را حفظ کرده و پرورش بدهیم! نیرومندی زنانگی هم در نهاد و نرم‌افزار عزا و روضه درخشان است و هم در نهاد هیات به مثابه یک تشکیلات اجتماعی. در روضه‌ها، زنانگی گاهی آنچنان مسلط و ذی‌نفوذ است که مثلاً مردان اعم از مداح و مستمع، با درکی مادرانه برای علی‌اصغر (ع) عزاداری می‌کنند. یعنی در برخی اجزا جهان زنانه این قدر می‌تواند وسیع بشود و به جهان مردانه نفوذ و تصرف کند که مردان با کمترین تلاش می‌توانند به میانجی‌گری المان‌های زنانه خود را به جای مادر علی‌اصغر (ع) بپندارند و بگریند. به علاوه در هیات به مثابه تشکیلات اجتماعی نیز که بستری برای زیست اجتماعی شبکه‌گونه بر مبنای «حب» و «ولا» فراهم می‌آورد، زنان می‌توانند با اخلاق و عقل نابازار خود نرم‌افزار هیات را خلق کرده و می‌توانند نوع دیگری از زندگی اجتماعی را تدارک ببخشند که در آن عقل سوداگر و اخلاق بازاری منفعت‌جو جایی نداشته باشد. حالا اگر ما بخواهیم با زیست اجتماعی و شهر مدرن و اخلاق جامعه سرمایه‌داری که شیره‌ی جان انسان‌ها را می‌مکد مقابله کنیم، چه دستاویزی نیرومندتر از پیوند اتحادی زنانگی و هیات خواهیم یافت؟! این بحث نیاز به گفتگو دارد اما دست کم نقد بنده بر مردانه شدن نرم‌افزار هیأت را از این خاستگاه بخوانید. مردانه شدن نرم‌افزار عزا و هیات در مستوری یا غیاب نرم‌افزار زنانه، نیروی این حلقه‌ی اتحادی را می‌گیرد. امروز هم زن برای عاملیت و خالقیت به هیات احتیاج دارد و هم هیات به زن خالق و عامل. پ.ن: در طرح بنده نیروی عقلی و نیروی عاطفی هرگز متضاد و متناقض نیستند و این انگار به گفتمان تجحر تعقل دارد. عکس: طاهره ببابائی