..┈┅❁ـ﷽ـ❁┅┈
مینویسم با عطش امشب غزل بر بوریا
مینشینم یاد شاهِ بی مثَل بر بوریا
یاد آن شبها که آمد اشک-ریزان نورِ ماه
تا بپوشاند تنش را با زُحل بر بوریا
سینه ی تیرِ سه شعبه خورده اش را ضجّه زد
آفتاب افتاد وقتی بی خلل بر بوریا
با دعای خواهرش راهی شد آهسته سه روز
ظهرگاهان یک نسیم از روی تل بر بوریا
شد اذانِ مغرب و افتاده پیش قتلگاه
تکه تکه حضرتِ خیرالعمل بر بوریا
غرق در خون است از نامردی صیادها
اهل عالم! نیست جای شیرِ یل بر بوریا
خوب شد برداشتند از روی خاک و ریختند
پیکر صد پاره اش را لاأقل بر بوریا
اینچنین شد که ملائک لطمه زن در کربلا
روضه میخوانند از روز ازل بر بوریا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو
داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_
يااباعبدالله_الحسين🚩🕌
#اللهمعجللولیکالفرج#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله#امام_حسین#مهدیه_اردکان@mahdie_ardakan