✅ قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی/اول ربیع الثانی، سال 65 هجری قمری
⬅️ هنگامى که امام حسين(ع) و اصحاب و يارانش، مظلومانه در کربلا شهيد و بازماندگانشان به اسارت برده شدند و از ميان اسيران سرافراز، شخصيت هايى چون امام زين العابدين(ع)، زينب کبرا(س) و ام کلثوم(س) در ميان مردم شهرها، به ويژه در کوفه سخنرانى و حقانيّت امام حسين(ع) و جنايت کارى يزيد و مزدورانش را به اطلاع مردم رساندند، يک حالت سرخوردگى و پشيمانى اى در مسلمانان پديد آمد. منتها در شهر کوفه که بزرگترين مرکز شيعيان عالم اسلام بود، ندامت و پشيمانى شيعيان، به خاطر عدم نصرت امام حسين(ع) و تنها گذاشتن وى در کربلا، شدت بيشترى داشت و از اين بابت، خودشان را سرزنش کرده و خطاکار مى دانستند.
آنان پس از مراسم عزادارى امام حسين(ع) و گفت و گوهاى جمعى، به اين نتيجه رسيدند که اين ننگ و ندامت را نمى توانند از خود دور کنند، مگر با کشته شدن در راه اهداف اباعبدالله الحسين(ع) و گرفتن انتقام از قاتلان وى.(1)
رهبرى اين جنبش را چند تن از سران سال خورده شيعه عراق بر عهده داشتند، که معروفترين آنان عبارت بودند از: سليمان بن صرد خزاعى، عبدالله بن وال تميمى، رفاعة بن شداد بجلى، عبدالله بن سعد ازدى و مسيّب بن نجبه فزارى.
سليمان بن صرد خزاعى که بزرگترين شخصيت اين جنبش و رهبر نخستين آن بود، از صحابه رسول خدا(ص) است و نام او پيش از اسلام، «يسار» بود. پس از آن که در محضر رسول خدا (ص) ايمان آورد، آن حضرت، نامش را به «سليمان» تغيير داد. او در بسيارى از جنگهاى زمان پيامبر(ص) و فتوحات اسلامى بعد از رسول خدا(ص) شرکت داشت و هنگامى که شهر کوفه بنا گرديد، در اين شهر ساکن شد و رياست قوم و قبيله خويش را بر عهده گرفت. در عصر خلافت امام على(ع) از ياران آن حضرت به شمار مىآمد و در جنگ صفين، در کنار آن حضرت بر ضد معاويه، مبارزه کرد. پس از شهادت حضرت على(ع) هميشه از فرزندانش حمايت مىنمود. وى از جمله آنانى بود که به اباعبدالله الحسين(ع) نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد، ولى سعادت يارى و نصرت آن حضرت را در دشت کربلا به دست نياورد.(2)
به هر روى، توابين با پيروى از فرمان خداوند سبحان در قرآن مجيد که فرمود: «قل انما اعظکم بواحدة ان تقوموا للّه مثنى و فرادى»(3) قيام در راه خدا را هم براى مبارزه با دشمنان اهل بيت(ع) و قاتلان شهداى کربلا و هم براى جهاد با نفس و مبارزه با شيطانهاى نفسانى و جبران قصور و کوتاهى هاى واقعه عاشورا، از سال 61 قمرى - پس از شهادت امام حسين(ع) - قيام خويش را آغاز و به تدريج فراگير نمودند، طرفداران بسيارى پيدا کرده و به مدت چهار سال شکل گيرى جنبش، نيرو و امکانات قابل توجهى فراهم نمودند. بدين منظور رهبران قيام، نخستين روز ربيعالثانى سال 65 قمرى را آغاز رسمى حرکت خود تعيين کردند. در اين زمان «يزيد بن معاويه» به هلاکت رسيده و «مروان بن حکم» در شام و غرب عالم اسلام و «عبدالله بن زبير» در حجاز و شرق و جنوب عالم اسلام، حکمرانى مىکردند.
«مختار بن ابى عبيده ثقفى»، که از مبارزان شيعه و از مخالفان حکومت بنىاميه بود، هنگامى که از جنبش توّابين باخبر شد، به کوفه رفت و قصد پيوستن به آنان را داشت، ولى با شيوه و راه کارهاى آنان موافق نبود، زيرا توّابين، با شهادتطلبى و کشته شدن در راه خدا، درصدد تطهير روح خود بودند و از اين راه، مىخواستند بر حکومت بنىاميه و قاتلان امام حسين(ع) بتازند و از آنان انتقام گيرند، ولى مختار بن ابى عبيده ثقفى، با مبارزه و نبرد پنهان و آشکار خود، درصدد به دست گرفتن حکومت و آن گاه، انتقام گرفتن از جنايت کاران واقعه کربلا بود. اتفاقاً در اين راه موفق شد و به آرزو و آمال خويش دست يافت.(4)
لذا از توّابين جدا شد، اما از سوى عامل عبدالله بن زبير در کوفه زندانى گشت، ولى توّابين، قيامشان را در نخستين روز ربيعالآخر آغاز کردند.
در آغاز، عدهاى درصدد درگير کردن آنان با عامل عبدالله بن زبير در کوفه را داشتند، ولى با زيرکى «عبدالله بن زبير انصارى» استاندار وقت کوفه و اعلام پشتيبانى وى از توّابين، هيچ گونه جنگى در کوفه رخ نداد.(5) و توّابين هم که تعدادشان چهار هزار رزمنده عاشق شهادت بود، از کوفه به «پادگان نخيله» و از آن جا به سوى کربلا حرکت کردند. مدتى در آن جا به ناله و سوگوارى پرداختند و از خداى سبحان، به خاطر گناه و جرم خويش، طلب غفران نمودند و آن گاه به سوى سرزمين «جزيره» (بين النهرين) رهسپار شده و در منطقه «عين الوردة» با سپاهيان مروان بن حکم به فرماندهى «عبيدالله بن زياد» مواجه شدند.