آقا مهدی
💢ماجرای دیدار شیخ احمد کافی با امام خمینی در نجف حاج عزت طلایی که از دوستان حاج کافی و از بچه‌های مهدیه بود برای ما تعریف می‌کرد من در عراق بودم، حاج کافی آمد و گفت من دارم به دیدار آقای خمینی می‌روم می‌آیی برویم؟ من هم قبول کردم. چند دقیقه‌ای در منزل امام نشسته بودیم که امام و حاج کافی یک طوری به من نگاه کردند که یعنی بلند شو برو بیرون. پنجره اتاق امام به حیاط مشرف بود و البته داخل اتاق هم از بیرون قابل دیدن بود. من از پنجره داخل اتاق را نگاه کردم، امام و شیخ احمد حدود نیم ساعت ایستاده دست‌هایشان روی شانه همدیگر بود صحبت‌هایشان مفهوم نبود ولی نیم ساعت گریه می‌کردند. در نیمه شعبان سال ۵۷ که امام برپایی جشن را تحریم کرده بودند، از طرف رژیم به حاج کافی فشار آوردند که امسال باید جشن بگیری. مراسم‌های نیمه شعبان و چراغانی مهدیه زبانزد بود. کافی هم به خاطر اطلاعیه امام آن سال بنای گرفتن مراسم در نیمه شعبان را نداشت. ازغندی رییس کلانتری ۱۲ ابوسعید به مهدیه می‌رود و به حاج‌احمد می‌گوید که باید امسال جشن بگیرید. حاج کافی هم پاسخ می‌دهد که مرجع تقلید ما فرموده که امسال جشن نگیرید. به محض اینکه حاج کافی این جمله را می‌گوید ازغندی به صورت حاج کافی سیلی می‌زند و فحش رکیک به او می‌دهد و به حاج کافی می‌گوید که در تهران نباید بمانی و باید به مشهد بروی. وقتی حاج کافی و خانواده به سمت مشهد حرکت می‌کنند تحت نظر نیروهای امنیتی قرار داشتند که در طول مسیر سفر تحمیلی و اجباری آن حادثه را برایشان رقم می‌زنند و ایشان را به شهادت می‌رسانند... شیخ ، شهادت۵۷.۰۴.۳۰| به روایت مرتضی طاهری مداح اهل بیت علیهم السلام 🌱 @mahdihoseini_ir |