آقا مهدی
لایقان را چه خبر از غمِ نالایق ها ؟ @mahdi59hoseini
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 خاطرات همسر شهید مهدی حسینی: رفتیم فرودگاه امام و خدا رو شکر تاخیر زیاد نداشت چون کنترل نغمه کار سختی بود هی سوال می کرد کی می رسیم پیش بابا 😭😭 بالاخره هواپیما بلند شد و ما راهی سرزمین عشق شدیم و مهدی جانم اومد فرودگاه استقبالمون نغمه تا آقا مهدی رو دید پرید بغلش و شروع کرد ناز ریختن رفتیم سمت خروجی و سوار ماشین شدیم که برسیم هتل اصلا باورم نمی شد که یه دهه محرم سوریه باشم دو روز تا شروع مراسمات محرم مونده بود روز اول محرم رفتیم حرم خانم سیدة زینب 🌹🌹🌹 تا رسیدیم نزدیک حرم اشک امونم نداد رفتم سمت ورودی حرم و وارد حرم شدم خودمو چسبوندم به ضریح و از دلتنگی هام گفتم و گفتم خانم ممنونم که ما رو انتخاب کردی و اینکه همسرم بشه مدافع حرم و بتونه کار کوچکی بکنه و از خانم تشکر کردم که این زیارت رو نصیبم کرده کلا عادت داشتم هر وقت می رفتم حرم خانم همش حرف می زدم چون می دونستم که درد فراق رو می دونه و مهدی رو سپردم بهش و عجیب دلم گرم بود که خیلی خوب ازش مراقبت می کنه از حرم اومدیم بیرون و تو بازار کمی قدم زدیم و رفتیم سمت ماشین که بريم هتل برای استراحت و گفتیم شب میرسم حرم حضرت رقیه( س )روزهای خوب زود سپری میشد و تنها یاد و خاطره ی خوبه که ماندگاره و سفرای کنار مهدی جانم تا ابد تو قلبم حک شده 🆔 @mahdi59hoseini