🐜 مورچه ای دانه ای برداشته بود و در بیابان می رفت
🪴از او پرسیدند: کجا می روی؟
گفت: میخواهم این دانه را برای دوستم ببرم که در شهری دیگر زندگی می کند.
🪴 گفتند: تو اگر هزار سال هم عمر کنی، نمیتوانی این همه راه را پشت سر بگذاری تا به او برسی.
🪴 مورچه گفت: مهم نیست،
همین که من در این مسیر باشم،
او خودش می فهمد که دوستش دارم.
❤️
من خدا را در قلب کسانی دیدم
که بی هیچ توقعی مهربانند 🌸🌱
#داستان_کوتاه
🌍 اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ 🌤
✾✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾✾
https://eitaa.com/mahdixxv
✾✾࿐༅❤️🤍💚༅࿐✾✾