چقدر زمستونای بچگیمون قشنگ گذشت…
یادمه انقدر برف میومد که وقتی بابا برفا رو از روی پشت بوم پارو میکرد و میریختشون یه گوشه حیاط یه سرسره خیلی بزرگ درست میشد که قشنگ تا پشت بوم میرسید
منو داداشمم میرفتیم اون سینی گرد استیل جهاز مامانو یواشکی میاوردیم و میذاشتیم زیرمونو سرسره بازی میکردیم😅
یادمه وقتی میخواستیم آدم برفی درست کنیم میرفتیم از جعبهی سوهان که داخلش پر از دکمه بود دو تا دکمهی بزرگ مشکی برای چشماش و چندتا دکمه قرمز برای دهنش و چند تایی رنگی برای دکمههای لباسش میاوردیم
برای دستاشم دو تا تیکه چوب میزدیم وشال و کلاهمونم میکردیم سرش⛄️
بعد که حسابی از سرما یخ میزدیم میرفتیم زیر کرسی و با آش خوشمزهی مامان یخمون وا میشد
آخ که چقدر دلم هوای اون روزا رو کرده…🥺
یادتون میاد وقتی لباسا رو روی بند رخت پهن میکردیم از شدت سرما لباسا همونجوری یخ میزدن😁
بعد باید میاوردیم و با گرمای بخاری خشکش میکردیم
من حتی دلم برای اون لباسای یخ زدهی روی طناب هم تنگ شده…
قدیما هوا سرد سرد سرد بود
ولی
دلامون گرم گرم گرم…🇮🇷🕌🇮🇷 @mahdixxv