[۹/۲۲، ۱۰:۲۴] ستارالعیوب: حمله که تمام شد، زخمیها به عقب منتقل شدند و سرشماری آغاز شد تا ببینند چه کسانی هستند و چه کسانی شهید شدند. نفر اول که خبری از او نبود علی هاشمی بود. به دنبال پیکرش گشتند. نبود هیچ اثری از او نبود.
پس کجاست؟
برخی از بچهها اسیر شده بودند. چند نفری عراقی ها را دیده بودند که به سمت ایرانی ها آمده و چندنفری را به اسیری گرفته بودند.
در میان بحث و سخن که فرمانده کجاست؟
یکی احتمال داد شاید او اسیر شده باشد، چون دیده آنطرفی می رفته... همین گمانهزنی سخن مبنای اتفاقات بعدی قرار گرفت
از آنجایی که علی فرمانده ارشد بود، همه باید دربارهی او سکوت میکردند.
اعلام میشود که مطلقا سخنی نگوئید. نه درباره اسارتش ، نه این که اساسا اینجا بوده یا نبوده.
زیرا او حامل مهمترین اطلاعات بود و اگر مقامات عراق میفهمیدند ممکن بود علی دوران بسیار سخت و بدی را در زمان اسارت بگذراند.
سکوت.سکوت.سکوت
سالها میگذرد و همچنان سکوت
جنگ تمام میشود و همه خوشحال هستند که با بازگشت اُسرا ، علی هم بیاید.
همه میآیند اما از او خبری نیست.
هیچ کس او را در زندانهای عراق ندیده، پس کجاست؟
فرضیه غلط در قالب یک سئوال شکل میگیرد: نکند با صدام همکاری میکند؟ موتور شایعات علیه او روشن میشود.
مجددا اعلام میشود دربارهی او سخنی نگویید.
این بار کسی نگران نیست که او اسیر شده، برخی از این که احتمالا با صدام همکاری میکند، عصبی هستند
پس قرار شد تا روزی که صدام زنده است، کسی دربارهی او حرفی نزند.
خانوادهاش تحت فشار قرار گرفتند.
جلوی شایعات را نمیشد گرفت.
یکی میگفت با منافقین همکاری میکند و دیگری مُصر بود که با صدام حسین درحال تبادل اطلاعات و همکاری است.
فشار بیسابقه ای روی خانواده بود
خانواده ناچار و مجبور به ترک محل زندگی شدند اما هرکجا که میرفتند، از نگاهها در امان نبودند. نه پدر و مادر و نه بچهها.
روزگار سختی بود، بیست سال از غیبت علی میگذشت.
انواع تهمتها بود که بر سر آنها آوار میشد و هیچکس حاضر به حمایت و دفاع از آنها نبود.
با این حال برخی امیدوار بودند که ردی از او در عراق و کنار صدام حسین بیابند .
این امید وجود داشت که شاید در همکاریهای بعدی با صدام حسین، فرمانده سابق و متهم امروزی پیدا شود.
رابطه ها که با صدام برقرار شد، خبری از علی نشد.
هیچ خط و ردی از او نبود.
ایام گذشت و باز دوباره سکوت...
جنگ آمریکا با عراق منجر به فرار صدام و نهایتا بازداشت و اعدام او شد.
صدام مُرد اما باز کسی سخنی از علی به میان نیاورد .
پس چی شده؟ او کجاست؟ چرا هیچ ردی از او نیست؟ نکند از عراق بیرون رفته است؟ گمانهزنیها در خفا ادامه داشت تا اینکه...
🛑کمیته جستجوی مفقودین در ادامهی تفحصهایی که داشت،در محل استقرار قرارگاه فرماندهی سپاه ششم به پلاک علی و بقایای پیکر او برخورد.
او همان روز چهارم تیرماه ۱۳۶۷ شهید شده و زیر آواری از خاک دفن شده بود اما نه تنها کسی نمیدانست بلکه تا ۲۲ سال بعد متهم بود.
🌹 خانواده اش ۲۲ سال زیر انواع فشارها و حرفها و حدیثها بودند تا این که در سال ۱۳۸۹ پیکر او کشف شد و با شکوه تمام در اهواز به خاک سپرده شد.
🌹شهدا رابا ذکر صلواتی یاد کنید
[۹/۲۲، ۱۱:۴۲] احمدزاده ق: روزمان را با
#قرآن آغاز کنیم
👈 باید جنگجو بود تا جنگ نشود(۱)
🌹👈جهاد بیپایان
سوره 47. محمد آيه 4
فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إذَآ أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّواْ الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَآءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا
پس هرگاه با كسانى كه كافر شدند روبرو شدید، گردنهایشان را بزنید تا آن كه آنان را از پا درآورید (و چون در دست شما اسیر شوند) پس آنان را سخت ببندید (تا فرار نكنند) سپس، یا بر آنان منّت نهید (و آزادشان كنید) و یا با گرفتن فدیه و عوض، رهایشان كنید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد.
🌳جنگ کی تمام می شود؟👇
در ارتباط با این آیه ، از پیغمبر (ص) سؤال میکنند که چه زمانی جنگ، سنگینی خودش را زمین میگذارد؟ انتظار داشته که پیغمبر یک جواب سطحی به او بدهد. حضرت میگویند: *«این
#جهاد همواره هست، از آن زمانی که من مبعوث شدم این جهاد هست، تا زمانی که آخرین از امت من، مهدی امت، با
#دجّال روبرو شود.»*
تا آن موقع، جنگ بار خودش را بر زمین نمیگذارد.
این دیگر چه جهادی است؟!
یک جهادهایی داریم، جهاد مقطعی که میشود ۸ سال دفاع مقدس. یک جهاد داریم که
#جهاد_بیپایان است و ته ندارد.
اگر کسی خودش را در حالت صلح و آرامش فرض کند، این معلوم است که نفهمیده این جهاد بیپایانی است. که از موقع بعثت پیامبر شروع شده تا اینکه مهدی (عج) با دجال روبرو شود.
جهاد همواره هست ...*
برداشتی از سخنان استاد پناهیان
✍
#رجبعلی_بازیاد
[۹/۲۲، ۱۱:۴۷] احمدزاده ق: ⭕️ د