وند)آنان اهل دوزخند.
پیام ها:
1- پیامبران،از پیش خود سخن نمی گفتند. «قُلْ»
2- هشدار انبیا به نفع مردم است. «لَکُمْ»
3- پیامبر،بر مردم تحکّم و سیطره و حقّ اجبار ندارد. «إِنَّما أَنَا لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ»
4- نیاز مردم به انذار،بیش از تبشیر است. «أَنَا لَکُمْ نَذِیرٌ»
5-پیامبر،با مردم به روشنی سخن می گوید. «مُبِینٌ»
6- ایمان از عمل صالح جدا نیست،(هر دو با هم شرط بهره گیری از پاداش های الهی است). آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ ...
7- پاداش معنوی،بر پاداش مادّی مقدّم است. «مَغْفِرَهٌ - رِزْقٌ کَرِیمٌ»
8-رزقی ارزش دارد که با کرامت و تکریم باشد. «رِزْقٌ کَرِیمٌ»
9- هیچ کس نمی تواند مانع تحقّق اهداف الهی شود،گرچه کافران تلاش می کنند.
«سَعَوْا»
10- کفّار،نه حرف تازه دارند و نه منطق،تنها کارشان،تلاش برای خنثی کردن راه حق است. «مُعاجِزِینَ»
11- دوزخ،برای گروهی از مردم دائمی است. «أَصْحابُ الْجَحِیمِ»
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاّ إِذا تَمَنّی أَلْقَی الشَّیْطانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنْسَخُ اللّهُ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللّهُ آیاتِهِ وَ اللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ«52»
و پیش از تو هیچ رسول و پیامبری را نفرستادیم،مگر این که هرگاه آرزو می کرد (و برای پیشبرد اهداف الهی خود طرحی می ریخت)شیطان در(طرح و)آرزوی او (مسائلی را)القا می کرد،لکن خداوند هر چه را که شیطان القا می کرد از بین می برد،سپس آیات خود را استحکام می بخشید و خداوند آگاه و حکیم است.
نکته ها:
*مردم در برابر وسوسه های شیطان چند دسته اند:
1- افرادی وسوسه ی شیطان در روحشان کارساز است. «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النّاسِ» [31]
2- بعضی ها شیطان با آنان تماس می گیرد،ولی فوراً متوجّه می شوند و او را طرد می کنند.
«مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا» [32]
3- گروهی،شیطان همیشه با آنهاست. «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»[33]
پیامبران الهی جزء هیچ یک از این سه دسته نیستند،آنان معصومند و شیطان نه قرین آنهاست،نه در روحشان وسوسه می کند و نه با آنان تماس می گیرد،شیطان در طرح وبرنامه و آرزوی آنان القائاتی دارد و ناگفته پیداست که حساب طرح پیامبران و برنامه ها و اهدافشان،از حساب شخصی آنان جداست.
پیام ها:
1- پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آخرین پیامبر است. «قَبْلِکَ» (در تمام قرآن درباره ی پیامبر اسلام،کلمه ی بعدک وجود ندارد).
2- تضاد میان حقّ و باطل،یک جریان دائمی است. مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ إِلاّ إِذا تَمَنّی أَلْقَی الشَّیْطانُ ...
3- همه ی پیامبران در یک سطح نیستند. «رَسُولٍ - نَبِیٍّ» (رسول مسئول تبلیغ گسترده است،ولی نبیّ در آن حدّ نیست).
4- انبیا برای اهداف خود طرح و برنامه دارند. «تَمَنّی»
5-شیطان در انبیا اثری ندارد ولی در اهداف آنان وسوسه می کند. «أُمْنِیَّتِهِ»
6- وسوسه های شیطان،بهترین برنامه ها را نیز تهدید می کند. «أُمْنِیَّتِهِ»
7- در تضادّ میان حقّ و باطل،خداوند باطل را محو و حقّ را تثبیت می کند.
فَیَنْسَخُ اللّهُ ... ثُمَّ یُحْکِمُ
8-در پیروزی حقّ بر باطل عجله نکنید.( «ثُمَّ» رمز دراز مدّت است)
9- حقّ،بدون حمایت خداوند پایدار نیست. «یُحْکِمُ اللّهُ آیاتِهِ»
10- تضاد حقّ و باطل و پیروزی حقّ بر باطل،نقشه ی حکیمانه و عالمانه ی الهی است. «یُحْکِمُ اللّهُ - عَلِیمٌ حَکِیمٌ»
لِیَجْعَلَ ما یُلْقِی الشَّیْطانُ فِتْنَهً لِلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ الظّالِمِینَ لَفِی شِقاقٍ بَعِیدٍ«53»
تا(خداوند)القائات شیطان را برای آنان که در دل هایشان بیماری است و (نیز)برای سنگدلان،وسیله ی آزمایش قرار دهد و قطعاً ستمگران در دشمنی طولانی و عمیقی هستند.
پیام ها:
1- القائات شیطان،وسیله ی آزمایش افراد سنگدل و بیمار دل است. «فِتْنَهً» (بیماری روحی و سنگدلی زمینه ای مناسب برای قرار گرفتن در دام فتنه ها و شیطان است).
2- با این که سنگدلی،نوعی بیماری روحی است،ولی جداگانه مطرح شده تا اهمیّت آن مشخص شود. «وَ الْقاسِیَهِ قُلُوبُهُمْ»
3- سنگدلانی که تحت تأثیر القائات شیطان قرار گیرند ستمگرند. «وَ إِنَّ الظّالِمِینَ»
وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنَّ اللّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ«54»
و نیز آگاهان بدانند(وحی کدام است و القائات شیطان کدام،و بدانند)که طرح و آرزوی انبیا حقّی است از طرف پروردگار تو،پس به آن ایمان آورند و دل هایشان در برابر آن خاضع گردد و قطعاً خدا کسانی را که ایمان آورده اند به راه مستقیم هدایت می کند.
نکته ها:
*القائات شیطان،در برنامه های انبیا و نسخ آنها