دَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکِىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ یا وَصِىَّ الْحَسَنِ وَالْخَلَفَ الْحُجَّةَ اَیُّهَا الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ پس از خواندن دعا، حاجات خود را بخواهد که به خواست خدا برآورده مى‏ شود. و در روایت دیگرى‏ وارد شده است که بعد از خواندن دعا چنین گوید: یا سادَتى وَمَوالِىَّ اِنّى تَوَجَّهْتُ بِکُمْ اَئِمَّتى وَعُدَّتى لِیَوْمِ فَقْرى وَحاجَتى اِلَى اللهِ وَتَوَسَّلْتُ بِکُمْ اِلَى اللهِ وَاسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ اِلَى اللهِ فَاشْفَعُوا لى عِنْدَ اللهِ وَاسْتَنْقِذُونى مِنْ ذُنُوبى عِنْدَ اللهِ فَاِنَّکُمْ وَسیلَتى اِلَى اللهِ وَبِحُبِّکُمْ وَبِقُرْبِکُمْ اَرْجُو نَجاةً مِنَ اللهِ فَکُونُوا عِنْدَ اللهِ رَجائى یا سادَتى یا اَوْلِیاءَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ وَلَعَنَ اللهُ اَعْداءَ اللهِ ظالِمیهِمْ مِنَ الاْوَّلینَ وَالاْخِرینَ امینَ رَبَّ الْعالَمینَ [۱۱/۲۳،‏ ۲۲:۴۵] احمدزاده ق: 🥀یاد غریب🥀 🔶‌شیخ مفید در قرن پنجم هجری زندگی می‌کرد.آن زمان از غیبت تو فقط دو قرن گذشته بود، در آن زمان، شیخ مفید بزرگ ترین دانشمند شیعه بود و در میان شیعیان جایگاه ویژه ای داشت، تو نامه ای برای او نوشتی و در آن نامه از نکته مهمی سخن گفتی. 🔶در اینجا قسمتی از آن نامه را ذکر می‌کنم: «ای شیخ مفید! اگر شیعیان بر وفای به عهد و پیمان خود متحّد می‌شدند، ظهور من این قدر به تأخیر نمی افتاد و آنان می‌توانستند مرا ببینند و این سعادت برای آنان زودتر به دست می‌آمد. ای شیخ مفید! آن چیزی که شیعیان را از من دور کرده است و باعث طولانی شدن غیبت شده است گناهان و خطاهای شیعیان است.من هرگز از آنان چنین انتظاری نداشتم». 🔶 چه خطا و گناهی بالاتر از این که شیعیان تو را از یاد برده اند، عهد و پیمانی که با تو داشته اند را فراموش کرده اند. ما از یاد تو غافل شده ایم، این غفلت برای ما عادی شده است، خیلی‌ها هفته‌ها می‌گذرد و از تو یادی نمی کنند، آنان به غیبت تو، عادت کرده اند و به فکر غم‌ها و غصه‌های تو نیستند، به سراب دلخوش شده اند. 🔶وقتی من این نامه تو را با دقّت خواندم به این نتیجه رسیدم که بی قرار نبودن برای تو،بی وفایی به توست. دل تنگ نشدن برای تو، عهدشکنی است. 🔶خیلی‌ها خیال می‌کنند که تو در جایی دور دست زندگی می‌کنی، حال آنکه تو در همین جامعه، در میان ما هستی. به راستی چرا عدّه ای غیبت تو را به معنای «نبودن تو» گرفته اند؟ 🔶وای بر مردمی که تو را از یاد برده اند و به بازی‌های دنیای خود مشغول شده اند.وای بر کسانی که از خورشیدی همچون تو غفلت نمودند و به نور یک چوب کبریت، دل خوش کرده اند! وای بر ما که غفلت از تو، باعث غربت تو شده است و این غفلت به اندازه ای شده است که دل تو را به درد آورده است! دشمنان تو آرزو دارند ما برای تو بی قرار نشویم! وقتی شیعیان تو را فراموش کردند و به تو بی وفایی نمودند، غیبت تو این قدر طولانی شد. 🔶بیش از هزار سال از این پیام و نامه تو می‌گذرد. در این سال‌های دراز، هیچ اتحادی برای وفا به آن عهد و پیمان انجام نگرفت، همان عهد و پیمانی که شیعه با تو بسته است همچنان در غفلت و فراموشی است. 🔶کوتاهی و عدم وفا به آن پیمان، باعث شد که هم شیعه و هم بشر از بزرگ ترین نعمت محروم شوند و روزگار غیبت تو ادامه پیدا کند و جهنّم ظلم و بی عدالتی‌ها بسوزد.اگر شیعیان به یکباره دلشان از همه جا بریده شود و فقط متوجه تو شوند و از خدا ظهور تو را بخواهند، حتماً خدا به تو اجازه ظهور