افسوس تکراری👌👌
پیری برای جمعی سخن میراند
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد
همه دیوانه وار خندیدند
بعد از لحظه ای او دوباره
همان لطیفه را گفت
و تعداد کمتری از حضار
خندیدند....
او مجدد لطیفه را تکرار کرد
تا اینکه دیگر کسی در جمعیت
به آن لطیفه نخندید
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها
به لطیفه ای یکسان بخندید
پس چرا بارها و بارها به گریه
و افسوس خوردن در مورد
مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
گذشته رافراموش کنید
و به جلو نگاه کنید