می کنم🌺🌸
•┈•❀࿐❤️ ❤️࿐❀•┈•
[۶/۵، ۱۶:۳۵] توجه:: پزشکی تعریف میکرد که: چند روز پيش يكي از همكاران تصويري از يك برگه دفترچه بيمه برايم فرستاد كه روي آن با خط نستعليق يک بيت شعر زيبا خطاطي شده بود. آن بيت دلنشين اين بيت بود:
دكتر اين بار برايم نم باران بنويس
دو سه شب پرسه زدن توي خيابان بنويس
من ديدم عجب بيت زيبايي است لذا تصميم گرفتم ابياتي به آن اضافه كنم.
حاصل آن قصيده ذيل شد نامش را هم گذاشتم كلينيك ويژه!
🏚️ كلينيك ويژه 🏚️
"دكتر اين بار برايم نم باران بنويس
دو سه شب پرسه زدن توي خيابان بنويس"
دوسه روزي نه! دوسه هفته و شايد هم بيش
"سر" نهادن به در و دشت و بيابان بنويس
عكسي از اين دل پژمرده برايم تو بگير
تستي از سينه ي افسرده ياران بنويس
اسكني از دل ريشم بنما جانِ طبيب
عشق تجويز نما، مهر فراوان بنويس
اي حكيم از حسد و حرص تو پرهيزم ده
سوپي از سادگي و پاكي انسان بنويس
سايه دستي كه شوم دور ز كين و نخوت
نسخه اي ناب ز بخشيدن آسان بنويس
گاهگاهي تو مرا پيش مشاور بفرست
دست برداشتن از رزق فراوان بنويس
مشي درويشي و آداب قناعت كردن
شادمان زيستن و مسلك رندان بنويس
بنويسيد مرتب بروم كوه و كمر
گاهگاهي سفر نهر لواسان بنويس
يزد بِنْويس كه با جمع رفيقان بروم
سفر دور نشد گردش تهران بنويس.
گر ميسّر نشدم خارجه و هند و فرنگ
بهتر از چين و ختن گردش ايران بنويس.
نسخه بنويس هوايي بخورد احساسم
سايه نارون و زلف پريشان بنويس
به پريشاني احوال و دل زار نگر
طَرْف باغ و چمن و لاله و ريحان بنويس
فصل گرما چو شود توصيه كن آبتني
كرسي و چاي ذغالي به زمستان بنويس
چو بهار آيد و فصل گل و بلبل گردد
سايه نسترن و صوت هَزاران بنويس
گاه تجويز نما سوي خراسان بروم
نسخه ويژه اي از شاه خراسان بنويس
ز گراني خبرت هست حكيم دانا
لطف فرموده مرا نسخه ارزان بنويس...
[۶/۵، ۱۶:۳۵] توجه:: هر کس گمانش به خدا خوب باشد، ناامیدش نمیکند،
✍مردی ثروتمند کارگرانش را برای صرف شام فراخواند.
بعد از مراسم، جلوی آنها یک جلد قرآن و مقداری پول گذاشت و از آنها پرسید:
قرآن را انتخاب میکنند یا پول؟!
به نگهبان مجموعه تجاری گفت: یکی را انتخاب کند.
نگهبان گفت: خیلی دلم میخواهد که قرآن را انتخاب کنم ولی قرآن خواندن را نمیدانم پس پول را میگیرم که فایدهاش برایم بیشتر است و پول را برداشت.
از کشاورزی که باغچهها را آب میداد خواست یکی را انتخاب کند.
کشاورز گفت: زنم مریض است و نیاز به پول دارم،
اگر مریضی همسرم نبود حتما قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا پول را انتخاب میکنم.
مرد ثروتمند نوبت را به آشپز داد که کدام را انتخاب میکند؟ آشپز گفت: من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من دائم مشغول کار هستم،
وقتی برای قرائت قرآن ندارم، پول را بر میدارم.
نوبت رسید به پسری کارگر که خیلی فقیر بود. پسر گفت: درسته که من نیاز دارم، خیلی هم نیاز دارم ولی من قرآن را انتخاب میکنم.
قرآن را برداشت و بوسید. مرد ثروتمند لبخندی زد و گفت که قرآن را باز کند.
پسر قرآن را باز کرد و دو پاکت دید.
با اجازه مرد ثروتمند، یکی از پاکتها را باز کرد.
مبلغ زیادی داخل پاکت بود. و در پاکت دوم وصیتنامهای بود که او را وارث اموال و دارایی خودش کرده بود چون او فرزندی نداشت و همسرش نیز فوت کرده بود.
مرد ثروتمند گفت: هر کس گمانش به خدا خوب باشد، ناامیدش نمیکند.
رويگردانی و اعراض از ياد خدا عامل اصلی تنگدستی و سختی در زندگی انسانهاست:
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»
سوره مبارکه طه، آیه ۱۱۴
برگرفته از سایت مؤسسه مصاف ايرانيان-واحدمهدويت،
«🌸 کانال معبری به سوی خدا🌸»
[۶/۵، ۱۶:۳۵] توجه:: «مـوعظه شـیــــطان»
پس از آنکه حضرت نوح علیه السلام قوم گنه کار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد،
ابلیس نزد او آمد و گفت : تو بر گردن من حقی داری که می خواهم آن را ادا کنم!نوح گفت : چه حقی؟!
خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
ابلیس گفت : همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند
و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
نوح فرمود : حالا می خواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت :
در سه جا مراقب حيله من باش!
➊👈هنگامی که خشمگین شدی!
➋👈هنگامی که بین دو نفر قضاوت می کنی!
➌👈هنگامی که با زن نامحرم خلوت می کنی و هیچ کس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد.
بحارالانوار ج۱۱ ص۳۱۸
«🌸معبری به سوی خدا🌸»
[۶/۵، ۱۶:۳۵] توجه:: 🍃🍂دعــــــــــــــاے
اعـــــــددت🍃🍂
فضیلت
🔰دعای اعددت و فضیلت آن
🌸✨در کتاب بلدالامین از حضرت رسول روایت شده؛
هر که هرروز (10) مرتبه