❤️ منتظران ظهور (شعر مهدوی) من همانم که ز هجر تو پریشان شده ام ازغم دوری تو،بی سروسامان شده ام من که عمری ز طبیبان شفاخواسته ام ز دوایت گل نرگس چه درمان شده ام تو همان عدل خدایی، مسلمان اصیل من گدایم که ز عدل توسلیمان شده ام تو کجایی که بیایی، تو ناجی بشر ز فراق تو بسی کشته وحیران شده ام بس که من با گنه خویش تو را آزردم زِخدا از طلب رویِ تو خِجلان شده ام یوسفی چون توکجا باشد و ما در غم خود همچواسپند روی آتش ونالان شده ام آید آن روز تو آیی نگار پس ابر زصفای قدمت من چه غزل خوان شده ام پیش خود دغدغه ی دیدن تو دارم من شرمم آید زتو،من غرق گناهان شده ام شودآیا چون توآیی به وصالت برسم؟ یاکه درزیر دومن خاک چه پنهان شده ام ❤️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج