🍃ارباب من دوستم امروز به من یاد داد که می‌شود روغن ریخته را نذر امام زاده کرد. او به من گفت کارهای خوبم را به نام تو بزنم و سختی‌های پیش آمده را برای تو تحمّل کنم. کار خوب که ندارم، پس این بماند امّا سختی‌ها محاصره‌ام کردند. این سختی‌ها برای این نیست که در راه توأم ولی چه کنم یاد گرفته‌ام که تحمّل آنها را نذر تو کنم. تاب آوردن سختی‌ها کار دل کوچک من نیست. این دل، به اندازۀ یه کاسه سختی هم جا ندارد ولی گویی سیل سختی‌ها میل ایستادن ندارند پی در پی مهاجمانه و بی‌رحمانه حمله می‌کنند به سویم. آقا! من اگر صبر کنم پای این سختی‌ها، تو دلت از من راضی می‌شود؟ صبر من، لبخند می‌نشاند روی لب تو؟ اگر قد خم کنم، خم می‌افتد روی ابرویت؟ باشد، می‌ایستم مثل کوه؛ امّا به عشق لبخند تو. دوستم می‌گفت سختی‌های پیش آمده را اگر به عشق تو تاب بیاورم خدا لطف می‌کند و منّت می‌گذارد روی سرم و سختی‌هایی را به من هدیه می‌کند که برای خود توست. این سختی‌ها نصیب هر کسی نمی‌شود. به خاطر تو طعنه شنیدن، به خاطر تو تیر تهمت خوردن به خاطر تو طرد شدن، به خاطر تو همه را از دست دادن. دوستم می‌گفت شاید تو ملازمان درگاهت را از میان همین‌هایی انتخاب کنی که به خاطر تو سختی می‌کشند و خم به ابرو نمی‌آورند. لحظه‌ای ملازم درگاه تو شدن، به قدری ارزش دارد که می‌ارزد برایش یک عمر سختی بکشی. شبت بخیر ارباب من! 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤 🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/maheramezaan ✾❀🌸🍃🌻🌺🌻🍃🌸❀✾