#زندگی_نامه_
زندگی نامه شهید محمد معماریان
#قسمت_چهارم
محمد، سالم و سرزنده و پر از انرژي بود؛ كودكي پرجنبوجوش كه براي خودش همه كاري ميكرد، اما اهل بدي كردن نبود. دوران كودكي او تا نوجوانياش همزمان بود با اوج گرفتن انقلاب. مادر هم اهل تظاهرات و اعلاميه پخش كردن بود و محمد هم دنبال بازي كردنهاي خودش. اما وقتي هفت ساله شد، خيلي خاص دل به نماز سپرد. بدون اينكه كسي به او تذكر دهد، تا صداي اذان را ميشنيد بازياش را رها ميكرد، وضو ميگرفت و به نماز ميايستاد. حتي نماز صبحش را هم مقيد شده بود كه بخواند. ميگفت: بايد بيدارم كنيد. اگر يك روز دير صدايش ميكردند ميزد زير گريه و ميگفت: چرا اينقدر دير بيدار شديم. مگر خواب مرگ گرفته بودمان. ببينيد آفتاب دارد درميآيد و.... محمد شده بود زنگ نماز اهالي خانه.
#یا_حسن_ع
#مقاومت_رمز_پیروزی
#رفقای_شهدا
ادامه دارد...
@mahman11