🖊راستی اگر بنا بشود انسان فانی شونده باشد عدم تعادل و عدم تناسب عجیبی میان افکار و تمایلات روحیش از یک طرف و میان استعداد و توانائیش از طرف دیگر وجود دارد، این سئوال پیش می آید که اگر بنا است این موجود مات وفات شود این تفکرات و تصورات و تمایلات وسیع و پهناور چقدر بیهوده و موذی و خردکننده است.
🖊بسیاری از تلاشهای بشر برای جاوید ماندن نام و عنوان و یادگارهایش بعد از خودش، مولود همین احساس و آرزو است، ولی البته به صورت غیر منطقی، خیال می کند اگر کاری کند که نامش، مجسمه اش، یادگارهایش، آثارش، سرگذشتهایش بعد از خودش جاوید بماند خودش جاوید مانده است، و خود را از چنگال فنا و نیستی نجات داده است، بسیاری از جنایتها را بشر برای رسیدن به این نوع جاودانه شدن انجام می دهد، اما کیست که در همان وقت نداند که این تلاشها بیهوده است، من که نیست و نابود باشم، شهرت و نام من چه لذتی می تواند برای من داشته باشد؟! لذت از شهرت و افتخار و نام و عنوان فرع بر بقا. و حیات خود من است.
۹