@mahruyan123456
#عشقی_از_جنس_نور
#پارت_صد_و_نود_و_هفت
طاقت خورد شدنش را نداشتم ...
له شدن غرورش ...آن هم غرور مردانه ...
مردِ و اُبهتش ...
وای خدا من چه کردم با قلب همسرم ...
بی انصاف مگه نمی دونی من جونم واست در میره پس چطور اینا رو میگی ...
به خدا اگه حرفی زدم واسه خاطر خودمون بود ...
شانه هایش می لرزید و بی صدا اشک می ریخت .
آخ نکن ...با دل من نکن ...
سخته واسم شکسته شدنت ...
همیشه یه مرد اسطوره ای بودی ...
خدا از من نگذره که زیر پام لگد مالت کردم .
سر خم شده اش را میان دست هایم گرفتم و بالا آوردم .
قطره های اشک روی ریش مشکی اش هم چون شبنمی بود روی گل ...
نفسم بالا نمی آمد.
قلبم تیر می کشید...چه می گفتم ...
به جان کندن هم بود بایستی سخن بگویم .
--علی ، جانِ مهتاب گریه نکن ؛ من غلط کردم ...
به پات می افتم عزیزم ، اینطور نکن ...
نفهمی کردم ...
مگه تو نمی دونی من چقدر عاشقتم...
مگه نمی دونی نفسم به نفست بنده...
چطور میتونی این حرفا رو بزنی .!!
من تموم این لحظه ها رو توی قلبم هک کردم برای روز مبادا .
تا بتونم بهش رجوع کنم و تک تک حرفا و عاشقانه هامون رو دوباره مرور. کنم .
تو به من زندگی دادی .یه هویت جدید که من مدیونتم.
من دوباره متولد شدم وقتی که متحول شدم .
منو با خدا با اهل بیت آشنا کردی.
بهترین اتفاقات خوب زندگیم رو تو برام رقم زدی ...
بخدا یک ساعت با تو بودن برای من رویای دست نیافتنی بود .
اما خدا انقد مهربونه که ترو نصیبم کرد و نگذاشت حسرت به دل بمونم .
درسته که من یه دختر ناز پرورده و ثروتمند بودم که هر چیزی می خواست براش فراهم بود اما همیشه دنبال یه عشق و محبت واقعی می گشتم.
هیچ کس جز تو نتونست بهم محبت کنه و مرهم باشه برای زخم هام ...
منو ببخش علی که بد جور دلت رو شکستم .
ترو به روح مادرت ببخش منو .
لبخند تلخی زد رد به جا مانده و خشکیده از اشک را از روی گونه هایم پاک کرد و با صدای گرفته و خش دارش گفت : منم دلم خواست کمی خودمو واست لوس کنم ، مگه من دل ندارم !
می خواستم ببینم چقدر دوستم داری !
منم خواستم کمی ناز کنم ببینم نازم رو خریداری !؟
سرش را جلو تر آورد و مقابل صورتم قرار داد : مگه میشه پاره تنم رو نبخشم، تو جزئی از وجودم هستی، حتی اگر زنده هم نباشم روحمون با هم عجین شده عزیزم .
و اما بچه ! ببین مهتاب بهت حق میدم که دست تنها سخته بزرگ کردن بچه ها ...
اما اگه می دونستی چه ثواب بزرگی می کنی هیچ وقت این حرفو نمیزدی !
تو بهشت رو برای خودت خریدی ، خوش بحالت که انقدر زرنگی ...
ادامه دارد ...
✍نویسنده:
ح*ر
#دلآرا
❌کپی رمان حرام است ❌
@mahruyan123456