یه همچین شبی بود که خبرهای ضد و نقیض شهادتت دورهمی یلدای ۷ سال پیش رو به کاممون تلخ کرد. ۷ ساله که تو از زمین کنده شدی و ما هرچه گذشت بیشتر و بیشتر فرو رفتیم... زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم باید این بار به غوغای قیامت برسم من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟ طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم سیب سرخی سر نیزه ست...دعا کن من نیز اینچنین «کال» نمانم به شهادت برسم