شب چهارشنبه سوری شعر به روزه نوکرت به گنبدت چشم میدوزه میگه با بغض از ته دلش اینو الهی دشمن مولا بسوزه امشب و شادم و از غما رهام می‌دونی خاطر تو خیلی میخوام جنون دلم بی حده آقاجون جزو دیوونه های کربلام چی میشه دوباره باز پر در آرم کی میشه سر رو صریحت بذارم جونِه دل برقرارم با تو خوشم نوش جونم هر چقد دوست دارم