🔺موضع آمریکا در قبال تلاش های روسیه  🔹در دهه 1990، دولت کلینتون با روسیه مانند یک دموکراسی در حال ظهور، دوست و شریک ایالات متحده رفتار کرد. سپس به یلتسین کمک اقتصادی برای کاهش اثرات  انتقال دردناک اقتصادی بازار داخلی پیشنهاد شد و در سال 1998، روسیه به گروه کشورهای صنعتی پیشرفته جی -7 (که به جی -8 تبدیل شد) پیوست. 🔸 با این حال، واشنگتن پس از فروپاشی شوروی شاهد یک خلاء امنیتی در اروپای شرقی نیز بود. منطقی به نظر می رسید که شکاف موجود را با پیشنهاد عضویت در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی که در واقع یک اتحاد دفاعی  به کشورهای تازه دموکراتیک اروپای مرکزی و شرقی که البته مشتاق پیوستن به آن بودند، پُر کند. پیروزی حزب ناسیونالیست ولادیمیر ژیرینفسکی در انتخابات دومای ایالتی در سال 1993 زنگ خطری بود مبنی بر اینکه روسیه می تواند «بد شود» و به روش امپریالیستی سابق خود بازگردد. 🔹در اوایل سال 1994، پرزیدنت کلینتون علناً از ایده گسترش عضویت در ناتو حمایت کرد و آن را برای اروپا لازم دانست. برای پیوستن به این اتحاد دفاعی، متقاضیان بایستی دارای دموکراسی بوده و مایل به قرار دادن نیروهای خود تحت فرماندهی ناتو (که به معنای یادگیری زبان انگلیسی، خرید سیستم های تسلیحاتی سازگار، پذیرش پایگاه های ناتو در قلمرو خود و غیره ) باشند. 🔸در مقابل، طبق ماده پنچ منشور ناتو، ائتلاف متعهد شد که از هر کشور عضوی که مورد حمله قرار می‌گیرد دفاع کند. لهستان، مجارستان و جمهوری چک در سال 1999 به ناتو پیوستند و هفت کشور دیگر همچون (استونی، لتونی، لیتوانی، بلغارستان، رومانی، اسلواکی و اسلوونی) در سال 2004 وارد ناتو شدند. کرواسی و آلبانی نیز در سال 2009 به آن ملحق شدند. 🔹روسیه با گسترش ناتو مخالفت کرد و به این مسئله اشاره  داشت که اتحاد پیمان ورشو به رهبری شوروی در سال 1991 منحل شده است.گسترش ناتو به این معنی بود که روسیه همچنان به عنوان یک دشمن بالقوه در نظر گرفته می‌شد؛ اگرچه رهبران غربی اصرار داشتند که هرگز اینطور نیست. 🔸سپس؛گام‌هایی برای ایجاد یک رابطه ویژه بین ناتو و روسیه برداشته شد . در سال 1997، قانون تأسیس ناتو-روسیه یک شورای مشترک دائمی را در بروکسل ایجاد کرد و در سال 2002، نشست رم شورای ناتو-روسیه را به رسمیت شناخت. پرزیدنت جورج دبلیو بوش به عنوان بخشی از برنامه "آزادی" خود پس از حوادث تروریستی 11 سپتامبر،به شدت مایل بود ناتو را به سمت شرق گسترش دهد. با این حال، در نشست بخارست در آوریل 2008، اعضای اروپایی ناتو از طرح بوش برای ارائه طرح اقدام عضویت  اوکراین و گرجستان جلوگیری کردند.برای کمک به آنها گفته شد که درها برای عضویت در ناتو در آینده باز است  که در مقابل؛ عزم روسیه برای جلوگیری و ممانعت از چنین تحولی  دو چندان شد. 🔹پس از یادداشت های همکاری سال 1994 بوداپست که منجر به خلع سلاح اتمی اوکراین شد، سیاست ایالات متحده در قبال این کشور تازه استقلال یافته بیشتر تابع سیاست آمریکا در قبال روسیه بود. انتقال اوکراین به دموکراسی و اقتصاد بازار محور از همان مشکلاتی رنج می برد که روسیه همسایه خود داشت: ظهور یک طبقه الیگارشی ثروتمند که رقابت را خفه می کرد و در عین حال با نخبگان سیاسی به شدت فاسد تبانی داشت. 🔸 پس از انقلاب نارنجی در سال 2004 موجی از خوش بینی ها در جامعه شرق شکل گرفت، اما این خوش بینی به زودی از بین رفت زیرا دولت یوشچنکو طعمه همان نوع فساد و درگیری های داخلی شد که  درگذشته دولت های سابق درگیر آن شده بودند. با پیروزی یانوکوویچ طرفدار روسیه در انتخابات کم و بیش آزاد در سال 2010، به نظر می رسید؛ استراتژی ایالات متحده به بن بست نهایی رسیده و  واشنگتن عملاً سیاست غرب در قبال اوکراین را به شرکای خود در بروکسل واگذار کرد و از آن خارج شد. 🔘این کانال یک اتاق تحلیلی و تبیینی است : 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/majmaehadianbasir