پدرت می‌فهمد ارباًاربا شدنت را پدرت می فهمد اثر زخم عطش را جگرت می فهمد معجزه شق قمر معجزه آل علیست قدر این معجزه را فرق سرت می فهمد دور شمع پدرت گشتی و پروانه شدی شوق پر سوختن و بال و پرت می فهمد بی پر و بال پریدن هنر آل علی است همچو خورشید شدن را قمرت می‌فهمد کوچه واکردن و راه تو به هر سو بستند حمله از شش جهت را سپرت می‌فهمد آیه آیه شده قران تنت در صحرا وای عمه که شده دربه درت می فهمد خواهرم گفت که آن ضربهء پشت در را پهلو بشکسته در اینجا پسرت میفهمد لذت گفتن بابای تو را این پدری کآمده با سر زانو به برت میفهمد دیدن داغ پسر داغ برادر سخت است عمق این فاجعه را هم پدرت میفهمد