. ____ تا از توو دست تو عَلَم افتاد دیدم با گریه خواهرم افتاد نگم براتو از زن و بچه ام.. چه اضطرابی تو حرم افتاد پاشو ببین رقیه گریونه سکینه بیقرار و دل خونه چشم انتظار نشستن و ذکر رو لبهاشون فقط عموجونه پاشو قدم بزن علمدارم نگاهی کن به من علمدارم پاشو نزار که دشمنا حالا تا خیمه ها برن علمدارم سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس .... هنوز برام یه لشکری داداش هنوز یل دلاوری داداش پاشو یه بار دیگه علم بردار هنوز امید خواهری داداش تیر سه شعبه خورده تو چشمات نمیتونی بایستی روی پات نمیشه باورم داری میری باید خدافظی کنم باهات.! داغ تو زندگیمو درهم کرد بدجوری این قد منو خم کرد دیدم که بعد رفتنت زینب دوباره معجرش رو محکم کرد سقای دشت کربلا عباس/دستت شده از تن جدا عباس .... تو علقمه پیچیده بوی یاس بالاسرتو حضرت زهراس بهم بگو تا مادرو دیدی چی بینتون گذشت داداش عباس تو گفتی که چیشد توی میدون کشیدنت تورو به خاک و خون یا گفته مادرم که توو کوچه یه سیلی خورد و شد حسن گریون تو گفتی از دلت که شد مضطر از این که بی کسه دیگه خواهر یا گفته مادر از آتیشی که یه روزی گُر گرفته پشت در (یا گفته مادر از هجومی که آوُردن عده ای به پشت در) مادر مهربون من زهرا/مادر قد کمون من زهرا ✍ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇