🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرق عذابم ، خیلی خرابم ، نشسته غم به استخونم می‌خوام براتون ، با دل پر خونِ ، روضه ی عبدالله بخونم روضه ی مَردی کوچک / یا ظاهراً یه کودک بچه ای که رو قلبش / عشق عمو شده حک رو تَل - کنار عمه زینبش از غصه می‌زد بال بال آخر - طاقت نیاورد و رِسونْد خودش رو بین گودال ۲ جانم حسن حسن جان ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ چه پریشون حال ، دوید توو گودال ، تا خودشو بِده نِشونِش مثل یه سرباز ، رفته سرافراز ، برا دفاع از عمو جونش دشمن و زابِرا کرد / تا عمو رو صدا کرد برا عمو سپر شد / تا پای جون دفا(ع) کرد سوی - عمو که رفت کرببلا شد غرق حیرت ای جان بوی - حسن گرفت سرتاسرِ اون قتلگاهو یک آن ۲ جانم حسن حسن جان ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شد مثل دلدار ، مثل علمدار ، دستش جدا شد وقتی از تن با چشم گریون ، می‌گفت عمو جون ، امانتِ حسن رو کشتن گریونه کُل افلاک / میون خار و خاشاک میشه تنش یکی با / تن عمو روی خاک جسمش - طوری یکی شد با وجود بهترین عبدالله! انگار - عاشق ترین فداییِ حُسینه این عبدالله! ۲ جانم حسن حسن جان ۴ .👇