.   تار می‌بینم ، از الان خودم و زار می‌بینم جسمت رو توو نیزه زار می‌بینم ، تار می‌بینم  یاد اون روز دلشوره دارم از الان یاد اون روز گرفت ازم صبر و توان یاد اون روز که میشی مال دیگران! آخه زینب کجا اینهمه هَمُّ و غم آخه زینب کجا و دردای عالم اگه خاری بره اینجا توی پاهات به جون تو قسم بدون منم مُردم تار می‌بینم ، چشمای مادر و زار می‌بینم  رو گلوت جای مسمار می‌بینم ، تار می‌بینم!  نیاد اون روز که باشی زیر دست و پا  نیاد اون روز بشی ذبیحً بالقفا نیاد اون روز الهی ای خون خدا ندارم طاقتِ دیدنِ اون لحظه  که سر ماه من بره روی نیزه می‌دونی دیدنِ غصه توی چشمات برای خواهرت شکنجه ی محضه تار می‌بینم ، خودم رو بین انظار می‌بینم  انگاری کوچه بازار می‌بینم ، تار می‌بینم  همین الان دلم شده غرق عذاب تو می‌تونی؟ ببینی که من یا رباب دستِ بسته باهم بریم بزم شراب بخدا که دلم از غصه می‌گیره  آخه زینب کجا و چشمای خیره! تو خودت می‌دونی که خواهرت زینب اگه بی تو باشه یه لحظه می‌میره  ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇