معجرم هست ولی، پیروهنت نیست حسین روضه کوتاه، سری در بدنت نیست حسین یاد آن روز که خنده به لبت بود فقط حیف حالا به جز این پر زدنت نیست حسین بین این دشت تن تو چه قدر پخش شده هر کجا می‌نگرم غیر تنت نیست حسین باید این جسم تو را معجر من جمع کند ارباً اربا شده‌ای و کفنت نیست حسین ساربان رفته ولی مادرمان آمده است دردم این است عقیق یمنت نیست حسین زحمت بردن تو دست سنان افتاده مادرم گفته سنان، هم سخنت نیست حسین باید این بار به پای تو سرم را شکنم غیر من هیچ کسی سر شکنت نیست حسین خواهش پر زدنم را ز خدا می‌خواهم نای ماندن به تن سینه زنت نیست حسین رضا باقریان @majmaozakerine