🏴
#امام_حسین_علیه_السلام
🏴
#خروج_از_مدینه
✍شاعر:استاد محمد مبشری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یک کاروان ماه و ستاره بین راهند
مهتاب و جمع کهکشان مات نگاهند
نیمه شب است و خائف از ظلم عدویند
این ها تمامی حامل سِرّی مگویند
از خاندان شور و عشق و نور هستند
نورند و در ستر زمان مستور هستند
این پاره های قلب پیغمبر روان اند
آزرده از جور و جفاهای زمان اند
در روشنی سرچشمه ی خورشید هستند
در ناامیدی منشأ امید هستند
اما چه حیف از مردمان یاری ندارند
بر ناقه های بی قراری ها سوارند
دلواپسی از چشم طفلان می تراود
از این سفر شام غریبان می تراود
هر اختری بر حالشان دارد نظاره
مهتاب گرید بر غریبیِ ستاره
گر سوی کعبه می رود اکنون شبانه
این کاروان تا کربلا گردد روانه
اکنون روند و بار دیگر باز گردند
با مقتل خونین شان همراز گردند
این کاروان یک کودک یک ماهه دارد
بر شانه های مادرش سر می گذارد
اکنون که باشد یکسره مدهوش بابا
روزی سرش افتد به روی دوش بابا
لین قافله یک دختر دردانه دارد
خوش یادگاری بهر یک ویرانه دارد
ساقی جمع کاروان میر و سپهدار
افتد میان علقمه دست علمدار
اینان سرود عاشقی جانانه خوانند
اینان نماز عشق را مستانه خوانند
روزی ببینی که همه خوش آرمیدند
روزی بیایی که همه در خون تپیدند
ترسم که اِی در حرم تنها بمانی
ترسم ز اهل کاروان تو جا بمانی
باید که دل در دست دلداری سپردن
باید علم دست علمداری سپردن
باید که سلمان بود وقت دل سپاری
باید قدم جا پای مولایت گذاری
وقتی بماند عشق در اوج غریبی
باید شدن همچون زهیر و چون حبیبی
هر کس حسینی گردد این دور و زمانه
تا روز محشر می شود بس جاودانه
باید دل خود را ز شیطان پس بگیری
باید برای غربت یارت بمیری
باید بمیری زنده ی محبوب گردی
باید جدا از بد شوی تا خوب گردی
راز جدایی از حسین ، جرم و گناه است
او نور نور است و دل ما بس سیاه است
چشمی که گریان پی شود بر غربت یار
حیف است افتد بر گناه و روی اغیار
باید برای کربلا توّاب گردید
باید به دور حضرت مهتاب گردید
یعنی اباالفضلی شدن راه نجات است
واللهِ اشکِ بر حسین آب حیات است
هر جا که بر پا گشته بزم روضه خوانی
صاحب عزایش هست مامی قد کمانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین