شبِ انتظار غروب عُمرِ شبِ انتظار نزدیک است طلوع مشرقیِ آن سوار نزدیک است دلم قرار نمی گیرد از تَلاطم عشق مگو«برای چه؟» وقت قرار نزدیک است اگر در کَفِ دیوارها گُل و لاله است عجیب نیست، که دیدار یار نزدیک است بیا که خانه تکانی کنیم دلها را از اَنجماد کِسالت، بهار نزدیک است بیا چو لاله تَنَت را به زخم، آذین بند بیا و زود بیا، روزِ بار نزدیک است فریب خویش مَدِه، تشنگی ات خواهد کُشت دو گام پیش بِنِه،چشمه سار نزدیک است @majmaozakerine